تبلیغات در سایت ما

ایران من

آخرین مطالب سایت:

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 9
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 49
  • بازدید دیروز : 20
  • ورودی امروز گوگل : 5
  • ورودی گوگل دیروز : 2
  • آي پي امروز : 16
  • آي پي ديروز : 7
  • بازدید هفته : 258
  • بازدید ماه : 256
  • بازدید سال : 4102
  • بازدید کلی : 122256
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.141.0.61
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • درباره ما
    ایران من
    سلام امیدوارم از مطالب این وبلاگ نهایت استفاده را ببرید.
    خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



    امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 49
    بازدید دیروز : 20
    بازدید هفته : 258
    بازدید ماه : 256
    بازدید کل : 122256
    تعداد مطالب : 170
    تعداد نظرات : 9
    تعداد آنلاین : 1

    Alternative content


    کد هدایت به بالا

    ایلخانان

    ایلخانان

    سلسلهٔ ایلخانی (ایلخانان)
    امپراطوری

     

     
    ۶۵۴/۱۲۵۶۷۵۰/۱۳۳۵

    پرچم ایلخانان به نقل از اطلس کاتالان

    قلمرو ایلخانان در اوج قدرت
    پایتخت مراغه, تبریز و سلطانیه
    زبان‌(ها) فارسی و ترکی
    دین بودیسم, شمن‌باوری و اسلام شیعه
    دولت پادشاهی
    خان
     - ۶۶۳-۶۵۴ هولاکوخان
     - ۶۸۰-۶۶۳ اباقاخان
     - ۶۸۳-۶۸۰ احمد تکودار
     - ۶۹۰-۶۸۳ ارغون‌خان
     - ۶۹۴-۶۹۰ گیخاتوخان
     - ۷۰۳-۶۹۴ غازان پسر ارغون
    قانونگذار قورولتای
    تاریخچه  
     - تأسیس ۶۵۴/۱۲۵۶
     - انقراض ۷۵۰/۱۳۳۵
    مساحت
     - ۱۳۱۰ ۳٬۷۵۰٬۰۰۰کیلومترمربع (۱٬۴۴۷٬۸۸۳مایل‌مربع)
    پیش از آن به دنبال آن
    امپراطوری مغول
    خوارزمشاهیان
    عباسیان
    چوپانیان
    جلایریان
    ارتنا
    آل‌مظفر
    آل‌اینجو
    سربداران
    تیموریان
    ملوک شبانکاره

    ایلخانان یا ایلخانیان نام سلسله‌ای است که از سال ۶۵۴ تا ۷۵۰ ه‍. ق. معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵ میلادی در ایران حکومت می‌کردند و فرزندان چنگیزخان مغول بودند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۸ ه‍. ق. معادل ۱۲۲۱ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۱۲۲۵ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا درگذشت. سال ۱۲۵۱ م. منگو یا منگل، خان بزرگ یا قاآن، بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای (کوبلاخان) به ترتیب به ایران و چین پیروزی‌های مغولان را تحکیم و تکمیل کند. هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیاد گذاردند. ایلخانان یعنی خانان محلی و غرض از این عنوان آن بوده‌است که سمت اطاعت ایلخانان را نسبت به قاآنان می‌رسانند و این احترام همه وقت از طرف ایلخانان ایران رعایت می‌شده‌است. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما به تدریج به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان خود را سلطان نامیده و نام‌های اسلامی برگزیدند.

    تاریخ ایران
    تاریخ ایران
    دوران باستان
    نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
    عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
    منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
     
    شاهنشاهی
    ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
      (سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
    هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
    سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
    اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
    ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
     
    سده‌های میانه
    امویان ۶۶۱–۷۵۰
    خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
    زیاریان
    ۹۲۸–۱۰۴۳
    صفاریان
    ۸۶۷–۱۰۰۲
    آل بویه
    ۹۳۴–۱۰۵۵
    سامانیان
    ۸۷۵–۹۹۹
     
    غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
    سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
    خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
    ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
    چوپانیان
    ۱۳۳۵–۱۳۵۷
    مظفریان
    ۱۳۳۵–۱۳۹۳
    جلایریان
    ۱۳۳۶–۱۴۳۲
    سربداران
    ۱۳۳۷–۱۳۷۶
     
    تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
    قراقویونلو
    ۱۴۰۶–۱۴۶۸
    تیموریان
    ۱۴۰۵–۱۵۰۷
    آق‌قویونلو
    ۱۴۶۸–۱۵۰۸
     
    معاصر اولیه
    صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
     
    افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
    زندیان
    ۱۷۶۰–۱۷۹۴
    افشاریان
    ۱۷۴۷–۱۷۹۶
     
     
    قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
     
    معاصر
    دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
    دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
    جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز

    مغول و ایلخانان «۶۱۴ -۷۳۶ ق / ۱۲۱۷ -۱۳۳۵ م

    در طی همان روزهایی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزها ماوراءالنهر گسترش می‌داد و خلیفه بغداد، الناصر لدین الله، برای رویارویی با توسعه قدرت او در جبال و عراق بر ضد محمد خوارزمشاه توطئه می‌کرد «حدود ۶۱۳ ق / ۱۲۱۶ م»، در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاه، قدرت نوخاسته‌ای در حال شکل‌گیری بود که به تدریج به درون مرزها می‌خزید و خود را برای تهدید و تسخیر آماده می‌کرد. با این حال، خلیفه و سلطان در کشمکش‌ها و مناقشات سیاسی خویش، آن را در نظر نگرفتند و یا آن قدر در محیط بسته افکار سیاسی و حشمت قدرتشان غرق شده بودند، که حضور این نیروی ویرانگر را اصلاً نمی‌دیدند و یا به عبارتی دیگر در مجموعه مناسبات سیاسی عصر، آن را وزنه‌ای به شمار نمی‌آوردند. اما این نبردی عظیم و ویرانگر که از نواحی صحرای گوبی و جبال تیانشان به سوی ماوراءالنهر می‌خزید و از همان ایام فاجعه‌ای عظیم را تدارک می‌دید، دولت نوخاسته مغول بود که ظرف چند سال، هم به دولت پر آوازه خوارزم پایان داد، و هم به خلافت بغداد. پیشروی مغولان به درون ایران از جانب ماوراءالنهر مغول که در آن روزها عنوان اتحادیه طوایف تاتار، قیات، نایمان، کرائیت و تعداد دیگری از طوایف بدوی نواحی بین ترکستان، چین، و سیبری بشمار می‌رفت، پیشروی خود را از سوی مرزهای ماوراءالنهر آغاز کرده بود. این طوایف که به قول برخی مورخان، «هونهای جدید» بشمار می‌رفتن، اگر هم در واقع اخلاف هونهای قدیم نبوده باشند، اما وارث مهارت آنها، در جنگجویی، تیر اندازی، و سلحشوری به شمار می‌آمدند. با وجودی که هونهای جدید هشتصد سال پس از هونهای قدیم پا به عرصه تاریخ گذاشتند، با این وصف خاطره فجایع آنها را در تاریخ زنده کردند. به طوری که اینها نیز مانند همان مهاجمان باستانی، از اعماق بیابانهای گوبی و سرزمینهای اطراف چین و سیبری برخاستند، و با ولع و آزمندی بی سابقه‌ای، مدت زمانی کوتاه، بخش عمده‌ای از دنیای متمدن در قلمرو اسلام را، به ویرانی و نابودی کشیدند. به طوری که گذشت هشت سده، هیچ گونه تغییری در خُلق و خوی و رفتار معیشتی و اجتماعی آنها پدید نیاورد، چنان که همچون هونهای قدیم، در زیر چادرهای نمد یا در هوای آزاد بیابانها سر می‌کردند و در کنار شتران، گوسفندان، و اسبان خویش عمر را سپری می‌کردند. اگر هم خشکسالی و دام مرگی پیش می‌آمد از خوردن هیچ چیز حتی شپش نیز خودداری نمی‌کردند. که البته گوشت موش، گربه و سگ و همچنین خون حیوانات نیز گه گاه مایه عیش آنها می‌شد.

    تموچین فرمانروای بی رقیب طوایف مغول

    وقتی تموچین، سرکرده یک تیره از این طوایف با پیروزی بر اقوام مجاور، اندک اندک تمامی اقوام مغول را فرمانبردار ساخت و از جانب سرکردگان قبایل قوم «قوریلتای»، خان بزرگ خوانده شد. او سپس با لقب چنگیز خان، در مدت زمانی کوتاه هیبت و خشونتش مایه وحشت تمامی نواحی مجاور شد، به عنوان خان محیط یا خان اعظم، فرمانروای همه این طوایف شد. به طوری که چندی بعد نیز قبایل اویرات و قنقرات را فرمانگزار خویش کرد و بدین گونه خان اعظم سایر قبایل اطراف را به جنگ یا به صلح زیر فرمان خویش گرفت

    قتل فرستاده چنگیز به دربار ایران و گریزناپذیری جنگ

    چنگیز خان تجارت با شاه خوارزم را وسیله‌ای برای برقراری رابطه بین دو دولت ساخت. به طوری که نخستین سفیر سلطان خوارزم در جلوی دروازه پکن به حضور خان رسید و بر ضرورت توسعه مناسبات تجاری بین مغول و قلمرو سلطان تأکید کرد و آن را لازمه توسعه مناسبات دوستانه و صلح آمیز اعلام نمود.

    در جریان سفر هیئت بازرگانی مغولان که از میان مسلمانان انتخاب شده بودند، قتل‌عام همگی این تجار و سوء تدبیرهای بعدی سلطان، جنگ بین دو کشور را اجتناب ناپذیر ساخت. از طرفی خان مغول که از سوء رفتار سلطان خوارزم به خشم آمده بود در ۶۱۴ ق / ۱۲۱۷ م، به ایران لشکر کشید. به طوری که یورش وحشیانه مغول، فرار مفتضحانه سلطان از مقابل وی، و رفتن از شهری به شهر دیگر را به‌دنبال داشت. ویرانی این تهاجم را چند برابر نمود. مغولان به هر دیار که وارد می‌شدند به کشتار نفوس، غارت اموال و ویرانی کامل شهر و آبادی‌ها می‌پرداختند. به نحوی که در کوتاه مدتی ماوراءالنهر، خراسان و عراق عرصه کشتار و ویرانی مغولان شد و مقاومت جلال الدین منکبرنی نیز نتوانست از ادامه هجوم چنگیز خان جلوگیری کند. ده سال حضور این قوم وحشی، بخش‌های عظیمی از جهان اسلام را به ویرانی و تباهی کشاند. تا این که عاقبت چنگیز در بازگشت به مغولستان در ۶۲۴ ق / ۱۲۲۷ م، درگذشت و فاجعه عمیق انسانی را در پس این حادثه باقی گذاشت.

    بر اساس شواهدی حمله مغولان به خاورمیانه و ایران بیش از آنکه با کشتار بازرگانان مغول ارتباط داشته باشد در راستای تداوم جنگهای صلیبی و همپیمانی میان صلیبیان و مغولان بوده‌است. حضور مسیحیت در مغولستان پیش و بیش از آشنایی آنان با اسلام رخ داده بود. [نیازمند منبع]

    ورود نسل تازه مغولان به ایران به سرکردگی هلاکوخان

    چهل سال پس از این ماجرا، نوادگان مغول در موکب سپاه هلاکوخان دوباره به ایران آمدند. اما اینان با اعقاب خویش چنگیز خان، که به قصد تاخت و تاز آمده بودند، تفاوت بسیاری داشتند. این نسل تازه از مغولان در این مدت با ایران بیشتر آشنایی پیدا کرده و از غارتگری و وحشی‌گری عهد چنگیز، به مراتب معتدلتر و مجربتر به نظر می‌رسیدند. لشکرکشی هلاگو بر خلاف چنگیز، با طرح و نقشه‌ای پیش پرداخته همراه بود. منازل بین راه از پیش تعیین و راه گذار لشکر آماده و حتی پل‌ها و گذرگاه بازسازی شده بود. این بار تجربه به فرمانروایی مغول نشان داده بود که برای ایجاد یک قدرت پایدار در ایران، برچیدن بساط خلافت و اسماعیلیه ضرورت دارد و آنها می‌بایست به جای کشتار و تخریب بیهوده و بی‌نقشه، این دو قطب متضاد دنیای اسلام را که به خاطر جنبه مذهبی خویش، مانع از استقرار فرمانروایی آنها در ایران به شمار می‌آمدند، از بین بردارد.

    سقوط قلعه الموت و برچیده شدن اسماعیلیه

    برچیدن قدرت اسماعیلیه در ایران با مشکل و مقاومتی جدی رو به رو نشد و با سقوط قلعه الموت در ۶۵۴ ق، دولت خداوندان الموت به پایان راه رسید. از سوی دیگر خلیفه عباسی، علی‌رغم کوشش‌هایی که در ترساندن مغولان از عواقب شوم در افتادن با خاندان عباسیان انجام داد، نتوانست از حرکت هلاکو به بغداد جلوگیری کند، چرا که به زودی تختگاه عباسیان به محاصره افتاد. به همین دلیل مستعصم خلیفه ناچار به اردوگاه هلاکو آمد، این امر نیز مانع غارت و کشتار بغداد نشد. خلیفه و اولادش نیز با عده کثیری از رجال دولت به قتل رسیدند. بدین گونه خلافت عباسیان نیز فرو پاشید، هر چند سپردن امارت بغداد و عراق به عطا ملک جوینی، که از والیان مسلمان بود، تا حدی در کاهش آثار فروپاشی خلافت عباسی و کشتار بغداد موثر واقع شد.

    بازگشت هلاکوخان به مغولستان پس از گشودن بغداد

    پس از گشودن بغداد، برانداختن حکومت‌های شام، فلسطین و مصر در دستور کار هلاکو خان قرار گرفت. اما این نیت با مرگ برادرش منگو قاآن - خان مغولستان - که وی حکومتش را از وی داشت، هلاگو را به ترک شام و عزیمت به مغولستان وادار کرد.

    هلاکو در آبادی ویرانیهایی که لشکرکشیهای او، موجب آن شده بود، اهتمام ورزید. به طوری که تعدادی ابنیه از جمله معبد بودایی در خوی، قصری در دامنه جبال آلاغ، و رصد خانه‌ای در مراغه ساخت.

    فهرست شاهان ایلخانی ایران

    مسیرهای لشکرکشی سرداران ایلخانی به ایران
    1. هولاکوخان پسر تولوی پور چنگیز از ۶۵۱ تا ۶۶۳ ه‍. ق.
    2. اباقاخان پسر هولاکو از ۶۶۳ تا ۶۸۰ ه‍. ق.
    3. تگودار (سلطان احمد) پسر هولاکو از ۶۸۰ تا ۶۸۳ ه‍. ق.
    4. ارغون‌خان پسر اباقا از ۶۸۳ تا ۶۹۰ ه‍. ق.
    5. گیخاتوخان پسر اباقا از ۶۹۰ تا ۶۹۴ ه‍. ق.
    6. بایدوخان پسر طرغان پسر هولاکو از جمادی‌الاولی ۶۹۴ تا ذیقعدهٔ۶۹۴ ه‍. ق.
    7. غازان پسر ارغون از ۶۹۴ تا ۷۰۳ ه‍. ق.
    8. الجایتو (خدابنده) پسر ارغون از ۷۰۳ تا ۷۱۶ ه‍. ق.
    9. ابوسعید بهادرخان پسر الجایتو از ۷۱۶ تا ۷۳۶ ه‍. ق.

    با مرگ ابوسعید درواقع دودمان هلاگو منقرض گشت، در ادامه شاهزادگان دیگر دودمان‌های مغول به مقام ایلخانی رسیدند و یا ادعای این مقام را داشتند. حتی گاهی شاهزادگانی با نسب‌های ساختگی ادعای تاج و تخت نمودند. افراد زیر را می‌توان از مدعیان مطرح ایلخانی در این دوران دانست؛

    به  ادامه ی مطلب مراجعه نمایید

    خوارزمشاهیان

    خوارزمشاهیان

     
     
     
    خوارزمشاهیان
    ۴۹۱۶۱۶ (قمری)
    پایتخت کهنه‌گرگانج
    سمرقند
    غزنی
    تبریز
    زبان‌(ها) زبان فارسی
    دین اسلام سنی
    دولت نامشخص
    سلطان (اولین)
      جلال الدین منکبرنی (آخرین)
    تاریخچه  
     - تأسیس ۴۹۱
     - انقراض ۶۱۶ (قمری)
    مساحت ۳٬۶۰۰٬۰۰۰کیلومترمربع (۱٬۳۸۹٬۹۶۸مایل‌مربع)

    خوارزمشاهیان نام خاندان شاهنشاهی ترک‌تبار ایرانی است که از سال ۴۹۱ تا سال ۶۱۶ ه.ق، برابر با ۱۰۹۸ تا ۱۲۱۹ میلادی بر ایران فرمانروایی کردند.

     

    آغاز کار خوارزمشاهیان

    نوشتکین غرچه نیای بزرگ خوارزمشاهیان، غلامی بود از اهالی غرجستان که توسط سپهسالار کل سپاه خراسان در زمان سلجوقیان خریداری شد.

    این غلام رفته رفته در دوران فرمانروایی سلجوقیان به سبب استعداد سرشار و کفایتی که از خود نشان داد به زودی مدارج ترقی را طی کرد و به مقامات عالی رسید تا این که سرانجام به امارت خوارزم برگزیده شد.

    نوشتکین صاحب ۹ پسر بود که بزرگ‌ترین آنها، قطب الدین محمد نام داشت.


    مسیر لشکرکشی های سرداران و پادشاهان خوارزمشاهی


    پس از نوشتکین، فرزندش محمد از جانب برکیارق به ولایت خوارزم رسید «۴۹۱ ق / ۱۰۹۸ م» و سلطان سنجر نیز بعدها او را در آن سمت ابقاء کرد.

    بدین ترتیب دولت جدیدی بنیانگذاری شد که بیش از هر چیز برآورده و دست پرورده سلجوقیان بود. قطب الدین محمد به مدت سی سال تحت قیومیت و اطاعت سلجوقیان امارت کرد.

    پسرش اتسز هم که بعد از او در ۵۲۲ ق / ۱۱۲۸ م به فرمان سنجر امارت خوارزم یافت، از نزدیکان درگاه سلطان سلجوقی بود. هر چند بعدها کدورتی بین وی و سلطان سنجر پدید آمد که به درگیریهای متعددی هم منجر شد، اما تا زمان حیات سلطان سنجر، اتسز نتوانست به توسعه قلمرو خوارزمشاهیان کمک چندانی بکند.

    چون اتسز پیش از سنجر وفات یافت، پسرش ایل ارسلان «۵۵۱ ق / ۱۱۵۶ م» امیر خوارزم شد. اما در زمان او که سلطان سنجر نیز وفات یافته بود، نزاع داخلی سلجوقیان، امکانی را فراهم آورد تا ایل ارسلان به قسمتی از خراسان «۵۵۸ ق / ۱۱۶۳ م» و ماوراءالنهر «۵۵۳ ق / ۱۱۵۸ م» که هر دو در آن ایام دچار فترت بودند، دست یابد و به این ترتیب نزدیک به پانزده سال به عنوان خوارزمشاه حکومت کند.

    میراث سلجوقی در اختیار خوارزمشاهیان

    بعد از ایل ارسلان، منازعاتی که بین پسرانش سلطانشاه و علاءالدین تکش برای دستیابی به فرمانروایی ولایات بروز کرد، بارها موجب رویارویی نیروهای این دو برادر شد، تا این که عاقبت با استیلای تکش این درگیریها به پایان رسید.

    در زمان تکش تمامی خراسان، ری و عراق عجم، یعنی آخرین میراث سلجوقی به دست خوارزمشاهیان افتاد. غلبه تکش بر تمام میراث سلجوقی، نارضایتی خلیفه بغداد را به دنبال خود داشت که اثر این ناخرسندی و عواقب آن، بعدها دامنگیر محمد بن تکش شد. با درگذشت علاءالدین تکش «رمضان ۵۹۶ ق / ژوئن ۱۲۰۰ م»، پسرش محمد خود را علاءالدین محمد خواند و به این ترتیب سلطان محمد خوارزمشاه شد.

    رویارویی علاء الدین محمد با خلیفه عباسی

    بیست سال «۵۹۶ - ۶۱۶ ق / ۱۲۰۰ - ۱۲۱۹ م» فرمانروایی علاءالدین محمد خوارزمشاه به طول انجامید. سلطان محمد که میراث دشمنی با خلیفه را از پدر داشت، از همان آغاز امارت، خود را از تأیید و حمایت فقی‌هان و ائمه ولایت محروم دید به همین دلیل ناچار شد تا بر امیران قبچاق خویش، یعنی ترکان قنقلی که خویشان مادرش ترکان خاتون بودند، تکیه کند و با میدان دادن به این دسته از سپاهیان عاری از انضباط که در نزد اهل خوارزم بیگانه هم تلقی می‌شدند، به تدریج حکومت خوارزمشاه را در همه جا مورد نفرت عام ساخت.

    رویارویی با مغولان

    در طی همان ایامی که محمد خوارزمشاه قدرت خود را در نواحی شرقی مرزهای ماوراءالنهر گسترش می‌داد و خلیفه بغداد - الناصر الدین بالله - برای مقابله با توسعه قدرت او در جبال و عراق سرگرم توطئه بود؛

    در آن سوی مرزهای شرقی قلمرو خوارزمشاهیان، قدرت نو خاسته‌ای در حال طلوع بود .

    مغولان که در آن ایام با ایجاد اتحادیه‌ای از طوایف بدوی یا بدوی گونه، خود را برای حرکت به سوی ماوراءالنهر آماده می‌ساختند، اهمیت و قدرتشان در معادلات و مجادلات سیاسی سلطان خوارزمشاه و خلیفه بغداد، نه تنها جایگاهی پیدا نکرد بلکه به حساب هم آورده نشد.

    در نتیجه فاجعه عظیمی که تدارک دیده می‌شد، از دید دو قدرت و نیروی مهم آن پوشیده ماند به طوری که هنگامی که دهان باز کرد، نه از سلطنت پر آوازه خوارزم چیزی باقی گذاشت و نه از دستگاه خلافت. آنچه باقی‌ماند، ویرانی، تباهی، کشتارهای دسته جمعی، روحیه تباه شد. و در یک کلام، ویرانی یک تمدن بود. هنگامی که چنگیز خان به تختگاه خویش باز می‌گشت، بخش عمده ایران به کلی ویران شده و بسیاری از آثار تمدنی آن نابود شده بود.

    دستاوردهای دولت خوارزمشاهی که با سعی و کوشش بنیانگذاران آن که می‌توانست آینده بهتری را برای ایران زمین و تمدن اسلامی رقم زند، در استبداد مطلق، ماجراجوییهای شاهانه و تنگ نظریهای مذهبی و سیاسی، رنگ باخت و تباهی را نصیب مجریان، کارگزاران، کار گردانان و از همه مهم‌تر مردم محروم نمود.

    فرمانروایان خوارزمشاهی

    سلجوقیان

    سلجوقیان

     
    دودمان سلجوقیان ایران
    سلجوقیان
    پادشاهی
    ۴۲۹/۱۰۳۷۵۵۲/۱۱۹۴
    اوج محدودهٔ فرمانروایی ترک‌های سلجوقی
    پایتخت نیشابور
    ری
    اصفهان
    زبان‌(ها) فارسی
    عربی
    ترکی اغوز
    دین اسلام
    دولت پادشاهی
    - طغرل بیک
      احمد سنجر
    تاریخچه  
     - تأسیس ۴۲۹/۱۰۳۷
     - انقراض ۵۵۲/۱۱۹۴
    پیش از آن به دنبال آن
    غزنویان
    خوارزمشاهیان
    سلاجقه روم
    ایوبیان
    اتابکان آذربایجان
    بنی سلدق
    آل ارتق
    دانشمندیان
    دودمان زنگیان

    سَلجوقیان (سَلاجقه، آل‌سلجوق) نام دودمانی ترک‌تبار است که در سده‌های پنجم و ششم هجری (یازدهم و دوازدهم میلادی) بر بخش‌های بزرگی از آسیای غربی -شامل ایران کنونی- فرمانروایی داشتند.

    سلجوقیان زبان فارسی را زبان رسمی و درباری قرار دادند و وزیران این دوره -به‌ویژه عمیدالملک کندری و خواجه نظام‌الملک- خدمات مهمی به ادبیات فارسی و گسترش دانش‌ها کردند.[۱]

     

    پیشینه سلجوقیان

    سلجوقیان در اصل غزهای ترکمان بودند که در دوران سامانی در اطراف دریاچه خوارزم (آرالسیردریا و آمودریا می‌زیستند.

    تاریخ ایران
    تاریخ ایران
    دوران باستان
    نیا-ایلامی ۳۲۰۰–۲۷۰۰ پ.م.
    عیلام ۲۷۰۰–۵۳۹ پ.م.
    منائیان ۸۵۰–۶۱۶ پ.م.
     
    شاهنشاهی
    ماد ۶۷۸–۵۵۰ پ.م.
      (سکاها ۶۵۲–۶۲۵ پ.م.)
    هخامنشیان ۵۵۰–۳۳۰ پ.م.
    سلوکیان ۳۱۲–۶۳ پ.م.
    اشکانیان ۲۴۷ پ.م.–۲۲۴ پس از میلاد
    ساسانیان ۲۲۴–۶۵۱
     
    سده‌های میانه
    امویان ۶۶۱–۷۵۰
    خلافت عباسیان ۷۵۰–۱۲۵۸
    زیاریان
    ۹۲۸–۱۰۴۳
    صفاریان
    ۸۶۷–۱۰۰۲
    آل بویه
    ۹۳۴–۱۰۵۵
    سامانیان
    ۸۷۵–۹۹۹
     
    غزنویان ۹۶۳–۱۱۸۶
    سلجوقیان ۱۰۳۷–۱۱۹۴
    خوارزمشاهیان ۱۰۷۷–۱۲۳۱
    ایلخانان ۱۲۵۶–۱۳۳۵
    چوپانیان
    ۱۳۳۵–۱۳۵۷
    مظفریان
    ۱۳۳۵–۱۳۹۳
    جلایریان
    ۱۳۳۶–۱۴۳۲
    سربداران
    ۱۳۳۷–۱۳۷۶
     
    تیموریان ۱۳۷۰–۱۴۰۵
    قراقویونلو
    ۱۴۰۶–۱۴۶۸
    تیموریان
    ۱۴۰۵–۱۵۰۷
    آق‌قویونلو
    ۱۴۶۸–۱۵۰۸
     
    معاصر اولیه
    صفویان ۱۵۰۱–۱۷۳۶
     
    افشاریان ۱۷۳۶–۱۷۴۷
    زندیان
    ۱۷۶۰–۱۷۹۴
    افشاریان
    ۱۷۴۷–۱۷۹۶
     
     
    قاجاریان ۱۷۹۶–۱۹۲۵
     
    معاصر
    دودمان پهلوی ۱۹۲۵–۱۹۷۹
    دولت موقت ایران ۱۹۷۹–۱۹۸۰
    جمهوری اسلامی ۱۹۸۰–امروز

    سلجوقیان که به اسلام رو آورده بودند، بعد از ریاست ، نام سلاجقه را به خود گرفتند و به سامانیان در مبارزه با دشمنانشان بسیار کمک کردند. پسر میکاییل که بعد از مرگ او ریاست این طایفه را بعهده داشت، چندین حکم جهاد برای مبارزه با (به قول مورخان) کفار صادر کرد.

    میکاییل سه پسر داشت به نامهای طغرل. این قبیله که یک‌بار در زمان سلجوق بن دُقاق به دره سیحون کوچ کرده بودند، بار دگر بعد از مرگ سلجوق به سرکردگی سه پسر زاده‌اش به نزدیکی پایتخت سامانیان کوچ کردند. اما سامانیان از نزدیکی این طایفه به پایتخت احساس خطر کردند؛ بنابراین سلاجقه بار دگر از روی اجبار بار سفر بسته و به بغرا خان افراسیابی پناه بردند. این حاکم از سر احتیاط، طغرل پسر بزرگ را زندانی کرد. ولی طغرل به کمک برادر خود چغری از زندان رهایی پیدا کرد و با طایفه خود به اطراف بخارا کوچ کردند.

    در سال ۴۱۶ هجری ترکان سلجوقی به ریاست اسرائیل بن سلجوق برادر میکاییل دست به شورش زدند. اما سلطان محمود او را گرفت و در هند زندانی کرد. از طرف دیگر گروهی از یارانش دست به شورش زدند.

    طغرل

    پیشینه سلجوقیان

    ابتدای سلطنت سلجوقیان را باید با خطبه سلطنت برای رکن الدین ابوطالب طغرل بن میکاییل بن سلجوق در تاریخ شوال ۴۲۹ هجری در نیشابور دانست.

    طغرل به کمک معروف به سالار پوژکان، که همواره در دستگاه قدرت طغرل باقی‌ماند، به نیشاپور وارد و سلطنت را آغاز کرد.

    طغرل برای خود اسم اسلامی را انتخاب کرد و این نام و مقام مورد تأیید خلیفه عباسی قرار گرفت.

    طغرل وزیری با کفایت که او را هم رده خواجه نظام‌الملک طوسی می‌دانند به نام عمیدالملک کندری داشت و سیاست و تدبیر او به طغرل بسیار کمک کرد.

    طغرل بیک در سال ۴۳۳ وارد شهر ری شد و این شهر را آباد کرده به پایتختی بر گزید.

    او سرانجام در رمضان ۴۵۵ هجری بعد از ۲۶ سال سلطنت در سن هفتاد سالگی در ری در گذشت و در مکانی که به برج طغرل (درابن بابویه)معروف است دفن شد.

    آلپ ارسلان

    دودمان سلجوقیان

    عضدالدوله محمد آلپ ارسلان بن جغری (۴۵۵-۴۶۵هجری) بعد از مرگ عمویش طغرل به سلطنت رسید و وزارت را به عمیدالملک کندری سپرد. اما بعد از مدتی آلپ ارسلان به تحریک رقیب عمیدالملک (خواجه نظام الملک طوسی) او را به قتل رساند و نفوذ او به خواجه نظام الملک طوسی منتقل شد.

    بیش‌تر عمر آلپ ارسلان در جنگ با عیسویان سپری شد. او به قصد گسترش اسلام به ارمنستان حمله کرد و بر آن سرزمین غالب شد. اما بعد از غلبه بر آن سرزمین در سال ۴۶۴ با حملهٔ ارمانیوس دیوجانوس -امپراتور روم- مواجه شد.

    آلپ ارسلان در نبرد ملازگرد، رومیان را به سختی شکست داد و امپراتور را دستگیر کرد. مورخان این جنگ را مقدمهٔ تسخیر بیت‌المقدس و آغاز جنگ‌های صلیبی می‌دانند.

    آلپ ارسلان سرانجام به دست فردی به نام یوسف الخوارزمی که در جنگ آلپ ارسلان با حاکم تاوغاچ دستگیر و زندانی شده بود به سختی مجروح شد و بعد از چهار روز جان سپرد. تاریخ‌نگاران چنین ذکر می‌کنند که آلپ ارسلان پیش از مرگ چنین گفته‌است:

    «دیروز در روی تپه‌ای بودم و زمین را می‌نگریستم که زیرپای ارتشم به لرزه درمی‌آمد. در این هنگام به خود گفتم حاکم این جهان منم، چه کسی است که می‌تواند با من مقابله کند. خداوند غرور مرا دیده و جان مرا به وسیلهٔ یک اسیر گرفت».[۲][۳]

    ملکشاه(۴۶۵-۴۸۵هجری)

    ملکشاه پسر آلپ ارسلان، بعد از مرگ پدرش به کمک خواجه نظام‌الملک به کرسی سلطنت نشست. او به کمک فراست و دانایی خواجه نظام‌الملک توانست به تمام رقیبان سلطنتی خود از جمله شاهزادگان مدعی سلاجقه غلبه کند.

    بعلاوه اینکه توانست سرزمین‌های تحت اشغال سلجوقیان را گسترش بدهد. از متصرفات او می‌توان به باز پس گیری سمرقند از فاطمیون مصر و انطاکیه از روم شرقی نام برد. عراق عرب، گرجستان، ارمنستان، آسیای صغیر و شام از دیگر محدوده‌های تخت تصرفات او می‌باشد.

    حکومت ملکشاه که در سال ۴۶۵ هجری آغاز شده بود، بعد از بر کناری خواجه نظام‌الملک و روی کار آمدن ، حرکت رو به زوال را پیش گرفت.

    عاقبت خواجه نظام‌الملک، در نهاوند بدست یکی از اسماعیلیان به نام ترکان خاتون همسر زیبای ملکشاه بود، با ضربت دشنه کشته شد.

    ملکشاه نیز در همان سال و تنها سی و پنج روز پس از مرگ خواجه نظام الملک، در حالیکه در بغداد مهمان خلیفه عباسی بود، دچار زردی گردید و زندگی را بدرود گفت. [۴]

    انشعاب در حکمرانی سلجوقیان

    یه علت گسترش حکومت سلاجقه، ملکشاه، کشور را به ایالات و ولایات مختلف تقسیم کرده بود و هر ولایت را یکی از شاهزادگان، امراء یا اتابکان اداره می‌کرد.

    اینان به علت دوری از اصفهان، پایتخت آن عهد و قدرتی که ملکشاه به آنها داده بود، بعد از مدتی شروع به تشکیل حکومتی جدا و مستقل کردند.

    سلسله خوارزمشاهیان به دست که یکی از امراء بود تأسیس شد.

    اتابکان نیز برای خود دم از استقلال زدند. در کرمان سلسله و در روم سلسله سلاجقه روم بوجود آمد. از طرف دیگر اتابکان آذربایجان و اتابکان لرستان هم ادعای استقلال کردند.

    سلسله غوریان

    سلسله غوریان

     

    سلسله غوریان
    Shansabānī
    ۱۱۴۸–۱۲۱۵
     
    The Ghurid Empire in 1200.
    پایتخت [۱]
    هرات[۲]
    غزنی (۱۱۷۰s-1215)[۳]
    لاهور (زمستان)
    زبان‌(ها) فارسی (زبان رسمی ودادگاه)[۴]
    دین سنی
    دولت سلطانی
    سلطان
     - ۱۱۴۸–۱۱۵۷
     - ۱۱۵۷–۱۲۰۲
     - ۱۲۰۲–۱۲۰۶
     - ۱۲۰۶–۱۲۱۰ قطب‌الدین ایبک
    تاریخچه  
     - تأسیس ۱۱۴۸
     - انقراض ۱۲۱۵

    غوریان دودمانی تاجیک-ایرانی[۵][۶][۷] بودند که بین سده‌های ۱۰ و ۱۱ میلادی در نواحی صعب غور واقع در کوهستان‌های مابین هرات و غزنه فرمانروایی می‌کردند.

    غوریان به ملوک شنسبانیه یا شنسب که می‌گویند در صدر اسلام می‌زیسته‌است و بدست علی ابن ابی طالب اسلام آورده‌است.

     

    فهرست فرمانروایان غوری

    نام‌های فرمانروایان غوری بشرح زیر است:

    غوریان یا شنسبانیان

    (افغانستان و هندوستان)

    الف – غوریان فیروزکوه و غزنه (شاخهٔ اصلی)

    آسیا در ۱۲۰۰م، نشان دهنده غوریان و همسایگانش
    • ۱– عزالدین حسین‌بن حسن‌بن محمد ۴۹۳

    ۲– قطب‌الدین محمد (در فیروزکوه، متوفی بسال ۵۴۱).

    • در حدود سال ۵۴۰. سیف‌الدین سوری (در غزنه – متوفی به سال ۵۴۳). بهاءالدین سام (در فیروزکوه از ۵۴۳ تا ۵۴۴).
    • ۳– علاءالدین حسین جهانسوز (غور، سپس غزنه و فیروزکوه). ۵۴۴
    • ۴– سیف‌الدین محمدبن حسین (فیروزکوه، متوفی به سال ۵۵۸). ۵۵۶
    • غیاث‌الدین محمدبن سام (در غور)
    • شهاب‌الدین محمد غوری‌بن سام (غزنه)
    • ۵– غیاث‌الدین محمدبن سام (متوفی به هرات بسال ۵۹۹). ۵۵۸
    • شهاب‌الدین، سپس معزالدین (عامل سابق غزنه).
    • ۶– معزالدین محمد غوری‌بن سام (متوفی بسال ۶۰۲). ۵۹۹
    • علاءالدین محمدبن شجاع‌الدین علی (در غور).
      ممالک چهارگانه علاءالدین محمد که ایران را میان خود تقسیم کردند و هر کدام از ایشان لقب «معزی» گرفتند، به نام‌های زیر:
      الف – قطب‌الدین ایبک (در لاهور پس از آن در دهلی از ۶۰۲ تا ۶۰۷).
    ب – تاج‌الدین ییلدز (در غزنه از ۶۰۲ تا ۶۱۱/ ۶۱۲/ ۶۱۳).
    ج – ناصرالدین قباجه (در سند و ملتان و اوج از ۶۰۲ تا ۶۲۴).
    د – بختیار محمد خلجی (در لکهنوتی).

    ۷– غیاث‌الدین محمودبن محمدبن سام (در غور مقتول به سال ۶۰۹). ۶۰۲

    • ۸– بهاءالدین سام‌بن محمودصفر ۶۰۹
    • ۹– علاءالدین اتسزبن حسین، (سلطان اسما، عامل خوارزمشاه). ۶۱۰
    • ۱۰– علاءالدین یا ضیاءالدین محمدبن شجاع‌الدین علی ۶۱۱ (سلطان اسما، عامل اتسز خوارزمشاه تا ۶۱۲).
    • ب – غوریان بامیان و طخارستان
    • ۱– فخرالدین مسعودبن حسین (برادرزادگان وی او را معزول کردند). ۵۴۰
    • ۲– شمس‌الدین محمدبن مسعود ۵۵۸
    • ۳– بهاءالدین سام‌بن محمد ۵۸۸
    • ۴– جلال‌الدین علی‌بن سام (مقتول به دست خوارزمشاه – ۶۱۲). ۶۰۲

    حکام غور

    مسیر لشکرکشی‌های سپاهیان غوری و قلمرو غوریان در (۱۲۱۳-۱۲۰۱ میلادی) مطابق با (۶۰۹-۵۹۷ میلادی)
    • سیف‌الدین حسن قرلغ (والی از جانب جلال‌الدین منکبرنی) حدود ۶۲۱
    • ناصرالدین محمدبن حسن قرلغ (متوفی در حدود ۶۵۸). ۶۴۷

    غوریان مالوه

    یکی از قدیمترین دولتهای طایفهٔ راجپوت است. پایتخت اسلامی آن در شهر ساخته بود. از ملوک مسلمان دو سلسله یکی بعد از دیگری در مالوه سلطنت کرده‌اند: غوریان و خلجیان. سلسلهٔ نخستین را دلاورخان غوری از حکام سلاطین دهلی تشکیل داد و شامل او و پسر و نوادهٔ وی بیش نیست. اینک نام‌های آنان:

    • دلاورخان غوری ۸۰۴
    • هوشنگ الب‌خان‌بن دلاور ۸۰۸
    • محمد غزنی خان‌بن هوشنگ

    غزنویان

    غزنویان

     
    غزنویان

     
    ۹۶۳–۱۱۸۷
     
    غزنویان در بزرگترین حد خود
    پایتخت غزنین (تا ۱۱۵۱)
    لاهور (از ۱۱۵۱)
    زبان‌(ها) زبان پارسی (زبان رسمی)[۱]
    دین تسنن، اسلام
    دولت امپراتوری
    غزنین
     - 963-977 آلپ تکین
     - 1160-1187 خسرو ملک
    دوره تاریخی خاورمیانه
     - تأسیس ۹۶۳
     - انقراض ۱۱۸۷
    مساحت
     - 1029 ۳٬۴۰۰٬۰۰۰کیلومترمربع (۱٬۳۱۲٬۷۴۷مایل‌مربع)

    دولت غَزنَوی یا غزنویان (۹۷۵-۱۱۸۷ م.) (۳۴۴ ه.ق. - ۵۸۳ ه.ق.) یک حکومت ترک تبار و مسلمان در بخشی از شرق خاورمیانه و جنوب آسیای میانه بود.اما به عنوان مروج و ناشر اسلام مورد توجه و تایید خلافت عباسی بود. شهرت این حکومت در جهان، بیشتر به خاطر فتوحاتی است که در هندوستان انجام داده‌است.

    از آنجا که غزنویان نخستین پایه‌های شهریاری را در شهر غزنین آغاز نمودند به غزنویان نامدار شدند. بنیانگذار این دودمان کسی به نام سلطان محمود غزنوی بود. پدران او از خانات ترک بودند که در خراسان می زیستند[۲] نام‌آورترین شهریاران این دودمان سلطان محمود و پسرش سلطان مسعود بودند. پس از سلطان مسعود این دودمان رو به ناتوانی گذارد و چندی بستر حوزه فرمانروای‌اش به بخش‌هایی از هندوستان و افغانستان کنونی محدود شد. حکومت غزنویان هند از نظر هنردوستی و توجه به شاعران فارسی‌سرا از اهمیت بالایی برخوردار است.

     

    بنیادگذاری

    در اواخر حکومت سامانیان یکی از سرداران ترک به نام آلپتکین (به فارسی: آلپ مانند، نیرومند) کوشید با همدستی عده‌ای دیگر، یکی از اعضای خاندان سامانی به نام نصربن عبدالملک بن نوح را به حکومت برساند اما نتوانست و پسر عموی وی یعنی منصور بن نوح به جای وی بر تخت نشست. پس از این ماجرا البتکین راهی شهر غزنین در افغانستان شد و در آنجا حکومت را بر دست گرفت.

    دولت سامانی که حکومتی ضعیف بود و از سمت فرارود (ماوراءالنهر) نیز با حکومت مسلمان و ترک‌نژاد ایلک‌خانیان درگیر جنگ بود به ناچار البتکین حاکم غزنین پذیرفت. البتکین تا پایان عمر خود در شهر غزنین اقامت گزید اما دولتی که وی بنیاد نهاد پس از آن به علت انتساب به شهر غزنین به حکومت غزنویان مشهور گشت.

    یکی از نامدارترین جانشینان البتکین داماد وی سبکتکین بود.سبکتکین با نشان دادن شایستگی خود به بزرگان ترک توانسته بود پشتیبانی و اعتماد آنها را به خود جلب کند.همگام با این دگرگونی‌ها در غزنین، دولت سامانی به ضعیف‌ترین زمان خود رسیده بود و دچار مشکلات پرشماری بود. سبکتکین ضمن اعلام وفاداری به حکومت سامانی برای سرکوب سرداران یاغی خراسان راهی آن دیار گردید و توانست اوضاع را تا اندازه‌ای به نفع سامانیان آرام کند. سامانیان نیز به پاسداشت این خدمت وی٬ نه تنها وی را در مسند حکومت غزنین استوار کردند بلکه اداره خراسان را نیز به پسر وی محمود واگذاردند و سلطان محمود نیز با سود جستن از امکانات این منطقه پهناور و آباد توانست بر قدرت خویش بیفزاید. محمود پس از درگذشت پدر به حکومت غزنین دست یافت.

    در همین اوضاع و احوال ایلک‌خانیان به فرارود تاختند و با تصرف بخارا و پایتخت سامانیان و سرزمین‌های جنوب آمودریا به عمر این دودمان پایان دادند و این باعث گردید سلطان محمود به استقلال کامل برسد.خلیفه عباسی نیز وی را مورد تایید قرار داد. دوران سی و سه ساله حکومت محمود بیشتر به جنگ با دولت‌های پیرامون و افزون کردن متصرفاتش گذشت. وی در بیشتر این نبردها پیروز میدان بود و علت نیز علاوه بر استفاده وی از سپاه کارآمد و مجهز که ویژه توجه خود سلطان محمود به امور نظامی بود، درگیری‌ها و ضعف داخلی دولت‌های پیرامون نیز افزون بر علت شد که وی راحت تر به پیروزی برسد.مثلاً سلسله آل بویه دچار تجزیه شده بود و دولت آل زیار در محدوده گرگان حاکمیت ضعیفی داشت. بازماندگان صفاریان نیز در سیستان دچار اختلافات خانوادگی بودند و هندوستان نیز در شرق باوجود ثروت انبوهش دارای یک وحدت سیاسی نبود.

    اهمیت هندوستان برای غزنویان

    پادشاهی غزنویان در ۴۰۴ خورشیدی.

    یکی از مسائل مهمی که در دوران غزنویان از سبکتکین شروع شد و در زمان محمود به اوج رسید و در زمان جانشینان وی نیز به شدت دنبال شد لشکر کشی‌های مداوم به هندوستان بود.علل این اقدام آنها اولاً این بود که هند سرزمینی غنی و آباد بود که بتکده‌ها و معابد هندوهای آنجا همیشه سرشار از طلا و جواهری بود که مردم برای خدایان خود هدیه می‌آوردند و حمله غزنویان به آنجا به معنای دستیابی به این ثروت بود.علت بعدی این بود که هندوستان کشوری کافر از نظر مسلمانان بود و لشکر کشی غزنویان به آنجا تلاشی در جهت گسترش اسلام وانمود می‌کرد و مخصوصا از نظر دولت عباسی جهاد در برابر کفر بود که مشروعیتی را برای حاکمین غزنه به بار می‌آورد.همچنین این لشکر کشیها باعث مشغول بودن سپاه غزنویان می‌شد که اگر این سپاه بی کار می‌ماندند باعث ایجان مشکل و بحران در دستگاه غزنویان می‌گشت.

    این حملات مداوم سپاه غزنویان به هند باعث شد که اسلام در آن شبه قاره گسترش یابد و همچنین باعث گشت قدرت دفاعی این کشور به علت حملات پی در پی رو به زوال گذارد و راه برای حملات بعدی غزنویان باز شود.

    فتح سومنات

    یکی از بزرگترین فتوحات سلطان محمود در هند فتح سومنات بود که بزرگترین و مهم‌ترین بت هندوستان بود و طولش به پنج متر بالغ می‌شد.هندوان دسته دسته به زیارت این بت می‌رفتند و صدها برهمن نیز به دعای وی مشغول بودند.این بت آنچنان برای هندوان با ارزش بود که حتی معتقد بودند دریا نیز وی را میپرستد و جزر و مد را نشانهٔ همین پرستش می‌دانستند.جواهرات فراوانی نذر این بت می‌شد و حتی صدها روستا وقف این بت بود.

    سکه ضرب شده به نام سلطان مسعود

    تا قبل از اینکه غزنویان به سومنات حمله کنند، برهمنان هندو برای توجیه بی‌قدرتی بت‌هایی که به دست سپاه غزنویان نابود می‌شد می‌گفتند که این بتان مورد قهر سومنات هستند.هنگامی که سپاه ۳۰ هزار نفری ترکان غزنویان به قصد سومنات حرکت کردند هندوان به پای سومنات افتادند که جلوی سپاه محمود را بگیرد اما سومنات برای جلوگیری از نابودی خود نیز توانایی کاری را نداشت ٬و بدستور محمود نابود شد و ثروت معبد نیز به غنیمت گرفته شد.

     

    به  ادامه ی مطلب مراجعه نمایید

    تبلیغات
    نویسندگان
    ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    تبادل لینک هوشمند

        تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا

      ما را با عنوان ایران من

      و آدرس iran2012.LXB.ir

      لینک نمایید سپس مشخصات

      لینک خود را در زیر نوشته ،

      در صورت وجود لینک ما در

      سایت شما لینکتان به طور

      خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    آخرین نظرات کاربران
    mahdi - سلام
    فروش فوق العاده دامنه ی ملی اماده برای وبلاگ شما
    قیمت فقط ۲۰۰۰ تومان
    فروش بنر. هدر . لوگو . حرفه ای برای وبلاگ شما
    فقط ۲۰۰۰ تومان
    برای اطلعات بیشتر به ایمیلم پیام بدیدmusicvideo92@chmail.ir - 1393/2/29
    Kheyr - سلام وب عالی دارید اگه وقت کردید به منم سر بزنید ممنون - 1393/1/15
    علی - عالیه عالیه...... =D D - 1392/12/1
    سروش - دوست عزیز وبلاگ خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیبایی داری دوست عزیز.@}; - - 1392/12/1
    محمد - با سلام و تشکر
    به سایت های ما هم سر بزنید و با ما تبادل لینک کنید
    افزایش رتبه و بازدید سایت و وبلاگ
    تبادل لینک اتوماتیک و رایگان و سریع
    گلدن گیم / بروزترین سایت بازی های رایانه ای
    http://www.goldengame.ir/
    هوتوتو / برترین سایت تفریحی
    http://www.hototo.ir/
    صفحه تبادل لینک اتوماتیک
    http://links.goldengame.ir/
    - 1392/11/28
    علی - وبسایت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوبی داری. - 1392/11/23
    mamad - ببین به عنوان یه دوست دارم میگم وبت خیلی تخمیه - 1392/11/19
    جواد بینام - سلام سینا جان.خسته نباشی
    لطفا بیا وبلاگ من.دو تا کلیک کن و نظر بده و برو.
    منم میام نظر میدم.قول میدم.این پیامو به دوستات هم بفرس.مرسی
    http://binam836.loxblog.com - 1392/11/8
    حمیدرضااحمدی - سلام.دوست عزيز.
    خسته نباشي،
    وبلاگ قشنگي داري.
    ----------------------
    تبادل لينک مي کني؟
    اره!
    ابتدا وبلاگ ما را با
    عنوان:
    .::دنياي عجيب ققنوس::.
    و
    آدرس: http://www.ghoghno3.ir

    لينک کنيد سپس با مراجعه به وبلاگ دنياي عجيب ققنوس از منو هاي سمت چپ از بخش "تبادل لينک خودکار" لينک خود را ثبت کنيد.لينکتان به طور خودکار در قسمت لينک دوستان دنياي عجيب ققنوس قرار ميگيرد.

    راستي تبادل بنر چي! مي کني؟
    اگر اره به اين صفحه مراجعه کن:
    http://ghoghno3.ir/page/ads

    پشاپيش از همکاري شما دوست عزيز سپاس گزارم.

    موفق باشيد. - 1392/11/7
    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    به ایران من امتیاز دهید