گرجیان ایران
یکی از اقلیتهای قومی در ایران گرجیها (مردم گرجی خودشان را "کارتوِلی" (ქართველი) می خوانند اما کلمه ی «گرجی» یا «Georgian»: در زبان یونانی از کلمه ی «گئورگوس» (Georgos) است و به معنی زارع و برزگر می باشد) هستند. ایشان، امروزه بیشتر ساکن شهرستان فریدونشهر و برخی از شهرها و روستاهای شهرستان فریدن: (بوئین و میاندشت، افوس، داشکسن، چغیورت و ...) در استان اصفهان و منطقه خوسف در جنوب بیرجند و همچنین شهرستان طبس دراستان یزد و روستاهای گرجی سرا، ، گرجی پل، گرجی آباد، گرجی محله، پاشاکلا و ... در استان مازندران و همچنین نواحی ساحلی دریای خزر بویژه روستای قاسم آباد هستند. جمعیت گرجیها در ایران ۷۰۰۰۰ نفر تخمین زده میشود.[۱]
مهاجرت گرجیها به نقاط گوناگون ایران
نقطه شروع ورود گرجی ها به ایران از بدو تأسیس دودمان صفوی یعنی سال ۹۰۷ قمری میباشد. در سالهای ۹۳۰ تا ۹۶۷ شاه تهماسب یکم چهار بار به گرجستان لشکر کشی کرد که در لشکرگشی چهارم حدود سی هزار گرجی را روانه ایران کرد.
حملات صفویان با بهانة گسترش اسلام و جهاد با کفار صورت میگرفت اما در حقیقت علت اصلی حملات غارت کلیساهای گرجستان و اموال گرجیان و به اسارت گرفتن گرجیان و تصرف کردن سرزمینهای آباد گرجستان بود. به هرحال این حملات باعث پرشدن خزاین صفویان و خرابی گرجستان و آوارگی گرجیان میگردید.
اوج حملات صفویان به گرجستان در عصر شاهعباس اول بود. وی و سردارانش به دفعات با بهانههای واهی به گرجستانی که عدم اتحاد حکام آن باعث ضعف آنان شده بود تاختند. در طی این حملات بیش از دویست هزار گرجی به ایران کوچانده شدند و نزدیک به همین تعداد نیز به قتل رسیدند. تنها در یکی از حملات شاه عباس به گرجستان وی بیرحمانه در مدت بیست روز ۱۳۰ هزار گرجی را به زور روانه ایران کرد و صدهزار نفر را نیز به قتل رساند.
پس از فتح افغانستان به دست «گرگین خان» - سردار گرجی تبار سپاه صفوی - در زمان «شاه عباس اول» در «گرجستان» شورشی رخ داد. بنابرین شاه عباس یکی از سرداران گرجی تبار سپاه خود به نام «قرچاغای خان» را به همراه گرگین خان به گرجستان فرستاد تا شورشیان را متوقف کنند. سپس این دو سردار گرجی همراه با نیروهای خود در نزدیکی شهر «تفلیس» امروزی اردو زدند تا در اسرع وقت به ماموریت خود عمل کنند. تا اینکه نامهای به دست گرگین خان رسید که از طرف شاه عباس خطاب به قرچاغای خان نوشته شده بود: «تمام شورشیان رابه قتل رسانده و خانواده هایشان را تبعید کنید.» گرگین خان که تحمل به قتل رسیدن و تبعید هموطنان خود را نداشت، شبانه و به طور محرمانه با سران گرجی میزگردی تشکیل داد و راجع به دستور شاه عباس با آنان مشورت نمود. آنان تصمیم گرفتند که سپاهیان شاه عباس را نابود کنند. و در نهایت در صحرایی به نام «مارتقوپی» بر سربازان سپاه صفوی چیره شدند. [۲] گرگین خان به دلیل زندگی در کنار سران سلسلهٔ صفوی، مورد بدبینی خوانین گرجی قرار گرفته بود. از این رو همراه با خانواده اش به «امپراتوری عثمانی» پناهنده شد که سرانجام این کار چیزی به جز مرگ به دست سران عثمانی نبود. [۳] با پناهنده شدن گرگین خان به عثمانی و مرگ او، بین اقوام گرجی اختلاف ایجاد شد و این بار در مقابل لشکر ۲۰۰٬۰۰۰ نفری و تازه نفس سپاه صفوی شکست خوردند.[۴]
در نتیجه شاه عباس آنان را به داخل ایران تبعید کرد و مخصوصاً دستور داد که هر یک از این اقوام را به ولایتی که در آن آب و هوا و شرایط زندگی با وطن اصلی ایشان شبیه باشد انتقال دهند.[۵] به همین خاطر در ابتدای ورود گرجیها به ایران، آنها را در «مازندران» که گمان میرفت از لحاظ آب و هوایی همانند گرجستان است، سکونت دادند ولی با نامساعد بودن آب و هوا اکثر آنان به شهرستانهای داخلی ایران روانه شدند.[۶] از تعداد ۳۰۰ هزار نفر مهاجر گرجی به نقاط مختلف ایران، نیمی از آنها به «اصفهان» و «شیراز» وارد شدند..
گرجیانی که روانهٔ ایران شدند بدلیل لیاقت ذاتی و صداقت و شایستگی به سرعت پلههای ترقی را پیمودند. بسیاری از آنها به بالاترین مقامات کشوری و لشکری دست یافتند که در منابع به لیست طویلی از امرا و حکام گرجی در عصر صفوی برمیخوریم.
از معروفترین امرا و حکام گرجی دوران صفویه که مصدر خدمات ارزشمندی برای ایران گردیدند میتوان به ۱– الله وردی خان اوند ایلادزه سازنه پل الله وردی خان مشهور به سی وسه پل و اولین سپهسالار شاه عباس و حاکم تمامی فارس ۲– امام قلی خان پسر الله وردی خان فاتح هرمز و اخراج کنندة پرتغالیان و حاکم فارس اشاره کرد.
البته مهاجرت گرجیان به ایران صرفاً در زمان صفویان نبوده و قبل و حتی پس از آن نیز تعدادی از گرجیان در بخشهای پراکنده ای از ایران امروزی از جمله مازندران، یزد، اصفهان، طبرستان، طبس و بیرجند ساکن بودهاند . عمده ترین این مهاجرت ها دلیل تجاری داشته که از این میان مهمترین بازماندگان آنان در مسیر تجارت گرجی های از مسیر آستارا، مازندران، طبرستان، خراسان و بیرجند به طرف هندوستان بوده است. حتی نام برخی از روستاها و یا مناطق امروزی در شمال و شرق ایران ریشه در زبان گرجی دارد. به عنوان مثال می توان به گرجی های خوسف در جنوب بیرجند اشاره نمود. درلغت نامه دهخدا نام خوسف ( خوس اف و یا خودس اف) (نام منطقه ای در جنوب بیرجند) ریشه در زبان گرجی دارد. اینکه خوسف چه زمانی به این نام نامیده شد واقعاً" معلوم نیست ولی اساساً" این منطقه را گرجی ها و قبل از ظهور اسلام بنیاد نهادند. و بیشتر از آنچه امروز مورد توجه قرار گرفته از نظر اقتصادی و تجاری مورد توجه تجار و بازرگانان قرار داشت و از خوسف به عنوان یک کاروان سرای تجاری نام برده می شد.این منطقه بیشتر استراحتگاه تجار مختلف بویژه منزلگاهی برای بازرگانان گرجی در مسیر تجارت به هند بود.از آن جمله می توان به قبایل خودسیانی، خوسفیانی و خوسفی دراین منطقه اشاره نمود . قبایل یاد شده که تجارت پارچه، پیشه آنان بوددر بهار سال 1191 هجری خورشیدی از منطقه سوخومی در شمال غرب گرجستان، که بخشی از ایران محسوب می شد، به قصد تجارت پارچه از مسیر ایران قصد سفر به کشمیر هندوستان را داشتند. این کاروان بزرگ تجاری گرجی پس از ترک منطقه سوخومی در شمال غربی گرجستان امروزی و عبور از آذربایجان از مسیر آستارا، رشت وارد سرزمین طبرستان شدند. و از این طریق پس از گذشت روزهای متوالی وارد سرزمین خراسان بزرگ شده تا اینکه به منطقه بیرجند در جنوب خراسان رسیدند. و چند صباحی را طبق معمول در کاروانسرای تجاری خود استراحت نمودند. هنگام عبور از مرز امروزی ایران و افغانستان در حوالی نهبندان در آن منطقه بین راهزنان و آنان جنگی در گرفت و بخش عمده ای از اموال آنها به تاراج رفت. تعداد از آنان کشته شدند و برخی نیز گریختند . بازماندگان این قبایل توسط گرجی های خوسف در جنوب بیرجند پناه داده شدند و لی پس از مدت کوتاهی همزمان با انعقاد پیمان نامه گلستان سرنوشت این قبایل به گونه دیگری رقم خورد و امکام بازگشت به گرجستان برایشان مهیا نشد. بازماندگان این کاروان بناچار در همان منطقه ساکن شدندو سعی در رونق مجدد پیشه خود نمودند. افرادی از این کاروان مدتها بعد با عبور از ناحیه کرمان و چاه بهار به بمبئی مهاجرت نمودند و به کمک پارسیان هند شغل خود را تقویت نمودند. تعداد کمی از افراد در خوسف ماندگار شدند که همین تعداد قلیل در زمان شوکت الملک حاکم وقت بیرجند بطور محترمانه مورد حمایت وی واقع شدند و بعدها به دعوت حاکم طبس برای امور بازرگانی به طبس دعوت شدند( قبائلی که بعدها خوسفی، خوسفیان، آریامنش و طاهریان شهرت یافتند). مهاجرین طی سالهای 1280 هجری خورشیدی تا کنون به مناطقی از جمله، طبس، کرمان، یزد و اصفهان کوچ کردند. گرجی ها همواره انسانهای نجیب و پرکار و وفادار بوده و در ازمنه مختلف توانستند با همین روحیه بر مشکلات خود فائق آیند. لیاقت، شایستگی و روحیه پویایی و کنار آمدن با ناملایمات و وفاداری آنها به پاسداری از آرمانهای اجدادشان باعث شد تا با تلاش و یکرنگی و صداقت بتواننداعتمادعمومی را در انجام وظائف و مسئولیت های سنگین جلب نمایند.گرجیانی که روانة ایران شدند بدلیل لیاقت و صداقت و شایستگی به سرعت پلههای ترقی را پیمودند. بسیاری از آنها به بالاترین مقامات کشوری و لشکری دست یافتند که در منابع به لیست طویلی از امرا و حکام گرجی در عصر صفوی برمیخوریم.
گرجی ها در استان اصفهان
گرجیانی که به اصفهان مهاجرت کردند، ابتدا در زمان شاه عباس در «عباس آباد» اصفهان و پس از مدتی با تأسیس «نجف آباد» توسط «شیخ بهایی» در نجف آباد زندگی کردند.[۷] که به دستور شاه عباس عدهای از آنان که دارای خصال ستیزه جویی و جنگاوری بودند، جهت حفظ منطقه فریدن و همچنین پایتخت (اصفهان) از حملات و غارتگریهای اقوام لر و کرد همچنین به دلیل آب و هوای مساعد و مزارع و شکارگاههای مناسب به فریدن مهاجرت کردند.[۸]
گرجی ها در فریدن
تمام گرجیانی که به فریدن رسیدند، ابتدا در فریدن، شهر افوس را بنیاد گذاردند و سپس عدهای از آنها شهرهای «فریدونشهر (سوپلی)» و «میاندشت (تورلی)» را بنیان نهادند.[۹]
و همچنین عدهای دیگر از شهر افوس جهت حفظ دین مسیحیت در «داشکسن» -که یک روستای ارمنی نشین متعصب به دین مسیحیت بود- سکنی گزیدند، و نیز عدهای به دلایل نامعلوم آبادیهای «آغچه» و «بوئین» را بنا کردند.
پس از حملهٔ کریم خان زند به گرجیهای فریدونشهر، ساکنان آن به روستاهای «سیبک»، «چقیورت» و «نهضتآباد» مهاجرت کردند.[۱۰] [۱۱]
گرجی ها در داشکسن
از نظر قدمت تاریخی داشکسن از نخستین روستاهایی است که با ورود «ارامنه» به منطقه ی فریدن (حدود 4 قرن پیش) آباد گشته است و پس از حدود 25 سال زندگی ارامنه در آن، با ورود گرجیان به منطقه ی فریدن در دوره ی شاه عباس صفوی ، پس از گذشت 10 سال زندگی در منطقه و تسلط بر محیط ، یک طایفه از آنان به سرپرستی «خانجان بیک» - برادر اصلان بیک - در داشکسن سکنی گزیدند . علت مهاجرت خانجان بیک به داشکسن حفظ دین «مسیحیت» بود که اگر این مهاجرت به کانون مسیحیت آن زمان صورت نمی گرفت ، خانجان بیک مجبور به پذیرش دین «اسلام» می شد واین مسئله برخلاف میل ایشان بود . با مهاجرت خانجان بیک و گرجیان تحت حمایت او به داشکسن، پس از حدود 2 قرن همزیستی دو قوم گرجی و ارمنی، با مهاجرت ارامنه به «جلفا»ی اصفهان و خالی شدن روستا از سکنه ی ارمنی، گرجیان تبدیل به بومیان روستا شدند . در آن زمان بزرگ خاندان گرجیان دو برادر به نام های «خسرو بیک» و «آقابابا بیک» بودند که فرزندان «رحیم بیک» و نسل پنجم خانجان بیک بودند. نوادگان آنها امروزه نیز با حفظ میراث اجداد خود ، مشغول زندگی در کنار دیگر گرجیان و اقوام گرجی شده ی روستا هستند.
گذران زندگی
اهالی این منطقه( مورد مطالعه) گرجیهایی هستند که در زمان شاه عباس کبیر از اصفهان به ناحیه کوچ داده شده اند، (اهالی آن بیشتر اولاد گرجیهایی هستند که در زمان شاه عباس صفوی بدانجا کوچ داده شده اند). در کتاب جغرافیای تاریخی اصفهان چنین آمده است: " ازسنه ۱۶۰۳ میلادی تا ۱۶۰۵ میلادی مهاجرت ارامنه به شهرهای داخلی ادامه داشت ودر مدت قلیلی جمع کثیری گرد آمدند. عده مهاجرین روی هم رفته تا حدود ۳۰ هزار خانوار هم نوشتهاند که قسمتی در مازندران و عدهای در فارس وعراق عجم متوطن گشتند. شاه عباس فرمود که مازندران بهشت مسیحیان است زیرا همیشه سرسبز است وخوک فراوان دارد اما بودن مالاریا وناسازگاری آب وهوا مخالفت میکرد ومهاجرین ارامنه در مازندران نشو ونما نکردند برعکس متوطنین اصفهان واطراف آن به زودی بارور گشتند.
به فرموده شاه عباس بزرگان خانوادههای متوسط ارامنه کنار زاینده رود در قرب جوار شاهانه فرود آمدند ومردمان و زارع و فلاحت پیشه به قرأ چهار و فریدن روانه گشتند) ازشرحی که گذشت چنین نتیجه گیری میشودکه اولاً ارامنه وگرجیهای فریدن تاریخ آمدنشان در منطقه غرب فریدن نمیتواند از سال ۱۶۰۳ جلوتر باشد واگر همین سال را آغاز مسکون شدن گرجیها در فریدن به حساب آوریم بنابراین از سکونت آنها تاکنون ۳۷۱ سال میگذرد ثانیاً این افراد از بدو ورود به ایران مدتی در مازندران وزمانی دراصفهان ساکن بودهاند وبعد به این منطقه آمدهاند ثالثاً همه این خانواده ها شغل مهمشان کشاورزی بوده چنانکه هم اکنون تاحدود زیادی تغییر شغل نداده اند. لازم به یادآوری است که اصل منشأ تمام گرجیها از جمهوری گرجستان شوروی است که در دامنههای کوهستان غربی قفقاز درکنار دزیای سیاه قرار گرفته وتا زمان پادشاهی فتحعلی شاه قاجار در بیشتر ادوار یکی از سرزمینهای ایران به حساب میآمده چنانکه سلالههای اشکانی درآنجا حکومت کرده اند.
مردم کرد
مردم کرد
جمعیت کل |
---|
30[۱] الی 38میلیون[۲][۳] |
مناطق دارای جمعیت قابل توجه |
زبانها |
دین |
گروههای قومی مرتبط |
دیگر اقوام ایرانی تبار |
Footnotes |
All population numbers are estimates by 3rd parties.
Turkey, Iran and Syria do not track or provide population statistics. |
مردم کُرد، قوم ایرانی [۲۶][۲۷][۲۸][۲۹][۳۰][۳۱][۳۲] هستند که در بخشهایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی و در ایران به ویژه در شمالشرق و غرب ایران زندگی میکنند.[۳۳]
کردها در سراسر ایران[۳۴] در استانهای ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، همدان ، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گیلان، مازندران و استانهای قم، قزوین، کرمان، و استان فارس زندگی میکنند.[نیازمند منبع] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه میباشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی میکنند.[۳۵][۳۶] [۳۷]
جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۳۸] تا ۲۹٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون [۳۹] تن برآورد شده است که ۶٫۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی میکنند.[۴۰][۴۱]
زبان کردی اخص[نیازمند منبع]بسیار متنوع(بادینی، کرمانجی، سورانی ، زازا،کلهری، لکی و...) بوده و لهجه های[نیازمند منبع] متعدد دارد مانند: هرکی، مکری، سلیمانیهای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، زندی.[۴۲][۴۳] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود وصاحب شعرها و تصنیف ها، قصه ها و سنت های ادبی است.[۴۴][۴۵] بیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز یزیدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها جشن نوروز و جشنهای مولودی را گرامی میدارند.از نامدارترین افراد کرد، ابوحنیفه دینوری، جلال طالبانی، شهرام ناظری ، شیخمحمود برزنجی ، بهمن قبادی و صلاح الدین ایوبی را می توان نام برد. از شاعران نامدار کرد ،ابوالقاسم لاهوتی، رحیم معینی کرمانشاهی، مستوره اردلان و مولوی کرد، نالی، قانع، ملا مصطفی بیسارانی، هیمن، وفایی و غیره را میتوان نام برد. امیرنظام گروسی دانشمند و سیاستمدار دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز کرد بودهاست.وهمچنین سردار عزیزخان مکری وزیر جنگ ناصرالدین شاه قاجار بوده است. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم بافی (به ویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمده کردها است.
پیشینهٔ واژه کرد
ریشه واژه کرد به درستی مشخص نیست.[۴۶]رینولدز بر این باور است نام کرد از واژه کوردو که برای نخستین بار در یک سنگنبشته سومری مربوط به هزاره سوم پیش از میلاد با عنوان "زمین کار-دا" آمده است در ارتباط است.کوردواز نظر ریشه شناسی مربوط به اصطلاح آشوری اورارتو که همان آرارت میاشد است.[۴۷]به باور آستریان ، منطقیترین توضیح این است که این واژه با [۴۸]
برخی بر این عقیده اند که نام کرد برگرفته از سرزمین باستانی کردوئنا در جنوب دریاچه وان بوده است.[۴۹][۵۰][۵۱][۵۲][۵۳][۵۴] برخی نیز اعتقاد دارند ریشه این نام از قوم باستان گوتی گرفته شده است . [۵۵][۵۶]
واژه کرد به صورت (کورت) در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است.[۵۷]
پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند. مثلاً محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت… [۵۸]. [۵۹] غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار بردهاند.[۶۰] [۶۱]
شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرف نامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حكام كرد را برمیشمارد. [۶۲]
احمد کسروی، در ، تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان مینویسد: پیش از صفوی هیچ شاعر ترک گویی در آذربایجان پیدا نشد و همگی مردم هر که ماد و آریایی تبار بودند به زبان پهلوی آذری گفتگو میکردند که همانند فارسی و لری و کردی بود.[۶۳][۶۴] [۶۵]
در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمه گردانان و کوچنشینان ایرانیتبار بکار رفته است و طوايف ديگر ایرانی را نیز "کرد" نامیدهاند.[۶۶] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرف خان بدلیسی کردها را بر پایه شیوه زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار گونه تعریف میکند که از نظر زبان و شیوه زندگی از یکدیگر متفاوتند: کلهر، لر ، گوران و کرمانج.[۶۷] ولی او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیله ای نبودند را کرد حساب نمیکند.[۶۸]. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که تنها کرمانجی و شاید کلهری را امروز بتوان جزو دانست، اما لری و گورانی از زبان کردی جدا هستند[۶۹].
حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و الانبیا مینویسد:پارسیان ، دیلمیان (یکی از گروههای مهم ایرانیزبان) را کردهای طبرستان میدانستند - چنانکه اعراب را کردهای سورستان.[۷۰]
یاقوت حموی مردمان ساسون را «الاکراد السناسنه» میخواند. [۷۱]
ولادمیر الکسیویچ ایوانف میگوید نام کرد در سدههای میانه (کم و بیش از سده پنجم میلادی تا شانزدهم میلادی) نامی بود که بر همهٔ رمهگران و کوچگران ایرانی اطلاق میشد.[۷۲]
مکنزی میگوید:اگر به حدود دوران گسترش امپراتوری عربها نگاه کنیم، خواهیم یافت که عنوان کرد با رمهگر و کوچگر دارای یک معنی است.[۷۳]
، پژوهشگر هلندی و کردشناس میگوید :
نام قومی "کرد" که در منابع قرن نخست اسلام دیده میشود بر یک پدیده رمهگرایی و شاید واحدهای سیاسی نامیده میشد و نه یک گروه زبانی. چندین بار حتی "کردهای عرب" در منابع نامبرده شدند. اما در پایان قرن دهم میلادی، این نام برای گروههای متعدد رمهگران و کوچگران ایرانیزبان بکار میرفته است که از دریاچه وان تا دریاچه ارومیه و مناطقی از قفقاز زندگی میکردند.. اگر در آن زمان روستانشینی بودند که به زبانهای کردی امروز تکلم میکردند، هنوز نام "کرد" در آن زمان شامل آنها نمیشد.[۷۴]
ولادمیر مینورسکی ایرانشناس و مورخ و کردشناس نیز میگوید: در زمان پس از حمله اعراب، لغت قومی کرد برای تیرههای قبایل گوناگون ایرانیتبار و ایرانیشده بکار میرفت[۷۵].
ریچارد فرای، ایرانشناس و پروفسور دانشگاه هاروارد نیز میگوید:
قبایل همیشه بخشی از تاریخ ایران بودند هرچند منابع در مورد آنها کم است زیرا آنها خود تاریخساز نبودند. عنوان فراگیر و عامیانه "کرد" که در بسیاری از کتابهای عربی و حتی پهلوی (کارنامه اردشیر بابکان) دیده میشود نامی بود که فراگیرنده همه کوچگران و چادرنشنیان بود حتی اگر با مردمانی که امروز نام "کرد" دارند از پیوند زبانی نبودند. برای نمونه، برخی از منابع مردمان لرستان را کرد نامیدند و همچنین قبایل کوهستان و حتی بلوچان کرمان.[۷۶].
در کارنامه اردشیر بابکان (پاپکان) هم کردان به معنی عشایر[۷۷] و شبان آمده است ، نه نام و نژاد یا قبیله. در گویش طبری امروز نیز کلمهٔ کرد به معنی چوپان و شبان است.[۷۸][۷۹]
آنچه که روشن است، تحول واژه کرد از یک معنی اجتماعی و شیوه زندگی گروه های مختلف ایرانی تبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید[۸۰].
تاریخ
به طور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشه واحد هستند[۸۱]. [۸۲].
بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند[۸۳].
در دورههای تاریخ، منطقه کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بودهاست. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمانراندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
استفاده از نامهای مادی که مستقیماً به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نامهای کردی به وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است میتوان به: آترین
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵ [۸۴] تا ۳۰ میلیون [۸۵] تن در منطقهای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلو متر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنههای شرقی کوههای زاگرس منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و بخشهایی از ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستانهای ارزنجان و ارزروم امتداد مییابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی میکنند. کوههای این منطقه در زمستانها پوشیده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورش دهنده اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای رمهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.جمعیت و سرزمین کردستان
آذریهای ایرانی
- ۱ تاریخ
- ۲ جمعیت
- ۳ مناطق آذرینشین
- ۴ خارج از وطن
- ۵ زبان و قومیت
- ۶ دین
- ۷ فرهنگ
ایرانیان مسیحی
ایرانیان مسیحی
مسیحیان ایران ۲ شاخه اصلی هستند.
ارامنه ایران
پیوند ارامنه و ایرانیان به گذشتههای باستانی بر میگردد؛ درست از آغاز تاریخ ایران، زیرا که ارامنه از خانواده بزرگ هند و اروپایی هستند.
پذیرش مسیحیت توسط ارامنه
با ظهور مسیحیت، ارامنه دین پرستش خدایان طبیعت و الههها را کنار گذاشتند و با مساعی قدیسی به نام<<>> مسیحیت در ارمنستان دین رسمی شد. اکثریت مسیحیان ارمنی تابع کلیسای ارتودکس هستند.
آشوریان ایران
بر اساس شواهد و مدارک موجود، آشوریها، قرنها در ایران سکونت داشتهاند، لیکن نمیتوان تاریخ دقیق ورود آنان را به ایران مشخص کرد.
واقعیت این است که آشوریها پس از سقوط امپراتوری در بینالنهرین، جزئی از ملت ایران شده و با مردم این سرزمین سرنوشت مشترک پیدا کردهاند.
پذیرش مسیحیت توسط آشوریها
آشوریها از بدو پیدایش مسیحیت بدین آیین گرویدهاند. اکثریت آنان در قرن اول تا سوم میلادی به این دین روی آوردند.
مسیحیان فارسی زبان
گروههای مسیحیان فارسی زبان ایران از چندین سال قبل(دوره قاجار) و مصادف با ترجمه کتاب مقدس(عهد عتیق و عهد جدید{انجیل}) ایجاد شدند و شروع به رشد نمودند. این گروههای مسیحی که عموماً «پروتستان» هستند، در شهرهای مختلف ایران شروع به ساخت کلیساهایی نمودند. با وقوع انقلاب اسلامی، بسیاری از این کلیساها تخریب یا تعطیل شد و هر گونه فعالیت بشارتی مسیحیان فارسی زبان، غیرقانونی اعلام گردید.
اکنون تنها در تهران تعدادی کلیسای فارسی زبان فعالیت میکنند. [نیازمند منبع]
نگارخانه
اسلام در ایران
اسلام در ایران
اسلام در ایران | |
---|---|
![]() |
|
اطلاعات کشور | |
نام کشور | ![]() |
جمعیت | ۷۰٬۰۰۰٬۰۰۰ |
اسلام در کشور | |
جمعیت مسلمانان | ~۶۸٬۶۰۰٬۰۰۰[۱] |
درصد مسلمانان | ۹۸٪[۲] |
جمعیت سنیان | ~۵٬۶۰۰٬۰۰۰[۱] |
جمعیت شیعیان | ~۶۳٬۰۰۰٬۰۰۰[۱] |
در ایران، اسلام دین رسمی کشور و دین ۹۸ درصد جمعیت آن کشور است به طوری که ۹۰ درصد آن شیعه و ۸ درصد آن نیز سنیاند.[۲]
آشنایی ایرانیان به اسلام را میتوان به همان دوران پیامبر اسلام مرتبط دانست و شخصی چون سلمان فارسی که از اولین ایرانیان مسلمان بود. پیامبر اسلام نیز برای دعوت سرزمینهای مختلف به دین مبین اسلام پیامهایی را به سرزمینهای مختلف میفرستادند که یکی از این سرزمینها ایران بود . پیامبر اسلام نامه ای را به پادشاه ایران خسرو پرویز فرستادند .
در دربار خسروپرویز، هنوز مترجم از خواندن نامه فارغ نشده بود که زمامدار ایران سخت بر آشفت و نامه را از مترجم گرفت و پاره کرد.[۳]
اما ایرانیا آشنایی دیگری هم بعد از وفات پیامبر در دوران خلافت عمر و در در دوران که همزمان با دوران ساسانیان و رخ دادن جنگ قادسیه به رهبری عمر بود نیز داشتند .بعد از جنگ یزدگرد سوم به استانهای مختلفی رفت و در مرو کشته شد.[۴]
Iran. . Encyclopedia of Britannica. بعد از سپری شدن چند سال در دوران صفویه، اسلام دین رسمی ایران شد [نیازمند منبع].
صفویان، آیین شیعه را دین رسمی ایران جای دادند و آن را به عنوان عامل همبستگی ملّی ایرانیان برگزیدند[۵].
پروفسور ادوارد براون مورّخ انگلیسى: مسلّم است که قسمت اعظم کسانى که (در ایران) تغییر مذهب دادند،به طیب خاطر و به اختیار و اراده خود آنها بود. و پس از شکست ایران در قادسیه فى المثل چهار هزار سرباز دیلمى پس از مشاوره، تصمیم گرفتند به میل خود اسلام آورند، و به قوم عرب ملحق شوند. این عدّه در تسخیر [۶] و [۷] و دوز مستشرق معروف هلندی نیز سخن او را تایید کرده می گوید: مهمترین قومی که تغییر مذهب داد ایرانیان اند زیرا آنها بودند که اسلام را نیرومند و استوار نمودند، نه عرب.[۸]نچه جناب دوز در پایان سخنش می گوید بیانگر نکته ای قابل تامّل است.هر چند نقش اعراب مسلمان در شکل گیری تمدّن اسلامی ـ ایرانی را نباید فراموش کرد، امّا نقش برجسته ایرانیان در توسعه تمدّن و علوم اسلامی و تدوین هزاران کتاب در این زمینه، گویای عشق و علاقه مضاعف این قوم به مکتب اسلام است. این عشق و ارادت ایرانیان سبب شد تا این سرزمین مهد اندیشمندان اسلامی شود.
هنر و دانش در ایران پس از اسلام
در طول چهار قرن پس از سقوط ساسانیان، ایرانیان به تدریج به اسلام گرویدند و بر پایهٔ اعتقادات تازه خود فرهنگی جهانی را شکل دادند که حاصل تلاقی سنتهای گوناگون بود. در نتیجه هنر و معماری اوج گرفت، علومی مانند پزشکی، شیمی و نجومی پیشرفتهای چشمگیر کرد و زبان فارسی با جذب واژگاه عربی گسترش بینظیر یافت.[۹]
مذاهب اسلامی در ایران
شیعیان
اهل تسنن
اماکن اسلامی
طبق آمارنامه مراکز مذهبی تعداد امکان اسلامی ایران به این شرح است.
ساختار | مسجد | مسجد جامع | حسینیه | امامزاده | درگاه | حوزه علمیه |
---|---|---|---|---|---|---|
تعداد | ۴۸۹۸۳[۱۰] | ۷۸۷۷[۱۰] | ۱۳۴۴۶[۱۱] | ۶۴۶۱[۱۲] | ۱۳۲۰ [۱۲] |
معماری اسلامی
ليست صفحات
- تمدن آمودریا
- ماد ها
- بسم الله الرحمن الرحیم
- سلسله غوریان
- تیموریان
- زندیان
- جریان روشن فکری در ایران
- انتخابات در ایران
- رئیسجمهور ایران
- وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران
- کشتار حاجیان در مکه (۱۳۶۶)
- بحران آثار باستانی ایران دانشگاه شیکاگو
- شخصیتهای تاثیرگذار در انقلاب مشروطه
- مردم کرد
- ارمنیهای ایران
- فهرست پایتختهای ایران
- جزیره کیش
- جزیره ابوموسی
- جزیره فرور بزرگ
- جزیره امسیله
- استان آذربایجان غربی
- استان تهران
- استان قم
- استان کردستان
- استان کرمانشاه
- استان گلستان
- استان مرکزی
- استان هرمزگان

فروش فوق العاده دامنه ی ملی اماده برای وبلاگ شما
قیمت فقط ۲۰۰۰ تومان
فروش بنر. هدر . لوگو . حرفه ای برای وبلاگ شما
فقط ۲۰۰۰ تومان
برای اطلعات بیشتر به ایمیلم پیام بدیدmusicvideo92@chmail.ir - 1393/2/29

.gif)

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)

به سایت های ما هم سر بزنید و با ما تبادل لینک کنید
افزایش رتبه و بازدید سایت و وبلاگ
تبادل لینک اتوماتیک و رایگان و سریع
گلدن گیم / بروزترین سایت بازی های رایانه ای
http://www.goldengame.ir/
هوتوتو / برترین سایت تفریحی
http://www.hototo.ir/
صفحه تبادل لینک اتوماتیک
http://links.goldengame.ir/
- 1392/11/28

.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)
.gif)


لطفا بیا وبلاگ من.دو تا کلیک کن و نظر بده و برو.
منم میام نظر میدم.قول میدم.این پیامو به دوستات هم بفرس.مرسی
http://binam836.loxblog.com - 1392/11/8

خسته نباشي،
وبلاگ قشنگي داري.
----------------------
تبادل لينک مي کني؟
اره!
ابتدا وبلاگ ما را با
عنوان:
.::دنياي عجيب ققنوس::.
و
آدرس: http://www.ghoghno3.ir
لينک کنيد سپس با مراجعه به وبلاگ دنياي عجيب ققنوس از منو هاي سمت چپ از بخش "تبادل لينک خودکار" لينک خود را ثبت کنيد.لينکتان به طور خودکار در قسمت لينک دوستان دنياي عجيب ققنوس قرار ميگيرد.
راستي تبادل بنر چي! مي کني؟
اگر اره به اين صفحه مراجعه کن:
http://ghoghno3.ir/page/ads
پشاپيش از همکاري شما دوست عزيز سپاس گزارم.
موفق باشيد. - 1392/11/7
توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان
توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان