تبلیغات در سایت ما

ایران من

آخرین مطالب سایت:

چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
پشتيباني آنلاين
پشتيباني آنلاين
آمار
آمار مطالب
  • کل مطالب : 170
  • کل نظرات : 9
  • آمار کاربران
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آمار بازدید
  • بازدید امروز : 8
  • بازدید دیروز : 28
  • ورودی امروز گوگل : 1
  • ورودی گوگل دیروز : 3
  • آي پي امروز : 3
  • آي پي ديروز : 9
  • بازدید هفته : 8
  • بازدید ماه : 246
  • بازدید سال : 5603
  • بازدید کلی : 139230
  • اطلاعات شما
  • آی پی : 3.14.254.47
  • مرورگر :
  • سیستم عامل :
  • امروز :
  • درباره ما
    ایران من
    سلام امیدوارم از مطالب این وبلاگ نهایت استفاده را ببرید.
    خبرنامه
    براي اطلاع از آپدیت شدن سایت در خبرنامه سایت عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



    امکانات جانبی

    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 8
    بازدید دیروز : 28
    بازدید هفته : 8
    بازدید ماه : 246
    بازدید کل : 139230
    تعداد مطالب : 170
    تعداد نظرات : 9
    تعداد آنلاین : 1

    Alternative content


    کد هدایت به بالا

    زبان فارسی

    زبان فارسی

    زبان فارسی

    فارسی، پارسی، تاجیکی، عجمی، دری 

      نوشته شده با الفبای فارسی به خط نستعلیق
    گویشگاه‌ها: به طور بومی در ایران، افغانستان، تاجیکستان، جنوب ازبکستان و بصورت محدود تر در بحرین، قزاقستان، پاکستان، ترکمنستان.
       
    شمار گویشوران: حدود ۱۱۰ میلیون تن[۱][۲]
    خانواده: هندواروپایی
    زبان‌های هندوایرانی
    زبان‌های ایرانی
       زبان‌های ایرانی غربی
        زبان‌های ایرانی جنوب غربی
         زبان فارسی 
    زبان رسمی
    زبان رسمی در: Flag of Iran.svg ایران
    Flag of Afghanistan.svg افغانستان
    Flag of Tajikistan.svg تاجیکستان
    : فرهنگستان زبان و ادب فارسی
    کد زبان
    ISO 639-1: fa
    ISO 639-2: per (B)  fas (T)
    ISO 639-3: either:
    fas – فارسی
    prs – فارسی افغانستان
    tgk – فارسی تاجیکی
    aiq – اویماق
    bhh – بخارایی
    deh – دهواری
    drw – دروازی
    haz – هزارگی
    jpr –  phv – زبان پهلوی 
     

    فارسی یکی از زبان‌های هندواروپایی در شاخهٔ زبان‌های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان،[۳] تاجیکستان[۴] و ازبکستان[۵] به آن سخن می‌گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار زبان پشتو) است.

    فارسی را پارسی نیز می‌گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده‌است.[۶]

    در ایران زبان نخست بیش از ۴۰ میلیون تن فارسی است (بین ۵۸٪ تا ۷۹٪).[۷][۸] فارسی زبان نخست ۲۰ میلیون تن در افغانستان، ۵ میلیون تن در تاجیکستان،[۹] و در ازبکستان حدود ۷ میلیون است.[۱۰][۱۱] زبان فارسی گویش‌ورانی نیز در هند و پاکستان دارد (نگاه: زبان فارسی در شبه‌قاره هندوستان). با توجه به رسمی بودن زبان فارسی در ایران، افغانستان و تاجیکستان و تسلط گویشوران سایر زبان‌ها بدان به عنوان زبان دوم روی هم‌رفته می‌توان شمار فارسی‌گویان جهان را حدود ۱۱۰ میلیون تن برآورد کرد.[۱۲] زبان فارسی چهاردهمین زبان پرکاربرد در محتوای وب است[۱۳]

    گرچه فارسی اکنون زبان رسمی پاکستان نیست، پیش از استعمار انگلیس و در زمان امپراتوری گورکانی (به فرمان اکبرشاه)، زبان رسمی و فرهنگی شبه‌قاره هند بوده‌است. زبان رسمی کنونی پاکستان (اردو)، که «اسلامی‌شده»ی زبان هندی است، بسیار تحت تأثیر فارسی بوده‌است و واژه‌های فارسی بسیاری دارد. به طوری که تمامی کلمات سرود ملی پاکستان به جز یک حرف اضافه از کلمات مشترک با زبان فارسی تشکیل شده‌است.[۱۴]

    زبان پارسی از سرزمین پارس در حدود استان امروزی پارس در جنوب ایران سرچشمه گرفته‌است و در زمان ساسانیان در دیگر سرزمین‌های ایرانی گسترش زیادی یافت به‌طوری‌که در جریان شاهنشاهی ساسانیان، زبان فارسی میانه و گویش‌های آن در خراسان بزرگ جایگزین زبان‌های پارتی و بلخی شد و بخش‌های بزرگی از خوارزمی‌زبانان و سغدی‌زبانان نیز فارسی‌زبان شدند.[۱۵] گویشی از فارسی میانه که بعدها فارسی دری نام گرفت پس از اسلام به عنوان گویش استاندارد نوشتاری در خراسان شکل گرفت و این بار با گسترش به سوی غرب به ناحیه پارس و دیگر نقاط ایران بازگشت.

    پیشینه نام

    زبان پارسی نو در طول تاریخ و در پهنه‌های مختلف جغرافیایی نام‌های متفاوتی داشته و دارد. این زبان بصورت رسمی در ایران به نام پارسی، در افغانستان دری، در تاجیکستان به نام تاجیکی و در ازبکستان به نام فارسی مشهور است. اگرچه مردم فارسی زبان افغانستان همچنان زبان خود را پارسی می‌نامند.[۱۷] زبان فارسی در بحرین نیز نام عجمی دارد. در ترکیه عثمانی که زبان پارسی دارای جایگاهی ادبی بود نام پارسی برای آن کاربرد داشت. در هند به زبان پارسی، فارسی می‌گویند. فارسی زبانان در گذشته واژگان دری و پارسی را نیز برای این زبان بکار می‌بردند و فارسی که معرب پارسی است. در کشور ایران نام این زبان در سراسر کشور پارسی است.[۱۸] در زبان عربی کلاسیک بویژه قرن‌های نخست دوره اسلامی به زبان پارسی لسان العجم یا زبان عجم و به ایرانیان عجمی و بندرت عجمو می‌گفتند. بطور نمونه در تفسیر الضحاک آمده‌است منظور قرآن از عجمی سلمان فارسی است. [۶]

    جایگاه زبان فارسی

    زبان پارسی با اینکه یکی از ارکان اصلی هویت ایرانی است و به عنوان زبان ملی و رسمی ایران شناخته شده‌است، ولی هویتی بسیار فراتر از فلات ایران دارد.[۱۹] و به همین دلیل عصر ارتباطات و دهکده جهانی آنرا آسیبپذیر نمی‌کند.[۲۰] فارسی از حدود سال ۱۰۰۰ میلادی تا ۱۸۰۰، زبان میانجی بخش بزرگی از غرب و جنوب آسیا بود.[۲۱] به عنوان نمونه پیش از استعمار هند توسط انگلیس، در زمان حکومت گورکانیان در هند، که ادامه دهنده امپراتوری تیموریان در هند بودند، فارسی زبان رسمی این امپراتوری وسیع بود.[۲۲] یا نقل می‌کنند که وقتی که شاه اسماعیل صفوی در ابتدای یکی از جنگ‌های خود قطعه شعری به زبان ترکی آذربایجانی برای پادشاه عثمانی فرستاد، پادشاه عثمانی شعری فارسی را در جواب او، برای شاه اسماعیل پس فرستاد.[۲۳] زبان فارسی جدا از اینکه زبان اصلی و یا زبان دوم مردم سرزمین ایران با قومیت‌های مختلف بوده‌است، نفوذ بسیاری در کشورهای مجاور خود همچون هند وعثمانی داشته‌است. و در دوره امپراتوری گورکانیان زبان فارسی در هندوستان زبان رسمی اداری و نظامی بوده‌است و در کنار نفوذ زبان فارسی، نفوذ فرهنگ ایرانی هم در فرهنگ‌های دیگر دیده می‌شود و به طور مثال در امپراتوری گورکانیان در کنار دین اسلام، فرهنگ ایرانی جزو سرلوحه‌های فرهنگی‌شان بوده‌است.[۲۴][۲۵]

    این نفوذ فرهنگی تا به آن حد است که ریچارد نلسون فرای، استاد بازنشسته دانشگاه هاروارد معتقد است که «... عربها دیگر نقش ایران و زبان فارسی را در شکل‌گیری فرهنگ اسلامی درک نمی‌کنند. شاید آنان آرزو دارند که گذشته را فراموش کنند، ولی با این کار آنها ریشه‌های معنوی، اخلاقی و فرهنگی خودشان را حذف می‌کنند.».[۲۶][۲۷]

    در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان‌شناسان اروپایی در برلین، زبان‌های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می‌آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.[۲۸]

    زبان فارسی پس از عربی زبان دوم اسلام است و امروزه هم گروندگان به اسلام در چین و دیگر نقاط آسیا فارسی را به عنوان زبان دوم متون اسلامی پس از عربی می‌آموزند.[۲۹] برای گروندگان به بهاییت در سطح جهان، زبان فارسی زبان اول دینی آن‌ها است.

    از زبان فارسی واژه‌های زیادی در دیگر زبان‌ها به وام گرفته شده‌است. شمار وام‌واژه‌های فارسی در زبان انگلیسی ۸۱۱ واژه‌است.[۳۰] فارسی از نظر شمار و تنوع ضرب‌المثل‌ها در میان سه زبان اول جهان است.[۳۱] دامنه واژگان و تنوع واژه‌ها در فارسی هم‌چنین بسیار بزرگ و پرمایه‌است و یکی از غنی‌ترین زبان‌های جهان از نظر واژه‌ها و دایره لغات به‌شمار می‌آید. در کمتر زبانی فرهنگ لغاتی چون دهخدا (در ۱۸ جلد) و یا فرهنگ معین (در ۶ جلد) دیده می‌شود.[۳۲]

    امروزه به‌جز صدها کانال رادیویی و تلویزیونی داخلی کشورهای فارسی‌زبان، بسیاری از رسانه‌های بزرگ جهان هم‌چون بی‌بی‌سی، صدای آمریکا، یورونیوز، صدای آلمان (دویچه‌وله)، رادیو فرانسه، نشنال جیوگرفیک، صدای روسیه، رادیو اسرائیل و رادیو بین‌المللی چین،[۳۳] العربیه و غیره به زبان فارسی برنامه دارند.[۳۴] و ده‌ها کانال ماهواره‌ای و اینترنتی به پخش برنامه به زبان فارسی مشغول‌اند، و فارسی از زبان‌های قابل انتخاب در گوگل، جی‌میل و بسیاری از دیگر ابزارهای ارتباطی است. فارسی هم‌چنین جزو چند زبانی است که در بسیاری از دانشگاه‌های اصلی جهان به عنوان رشته تحصیلی در مقطع کارشناسی و بالاتر ارائه می‌شود و بسیاری از دانشگاه‌ها نشریاتی به فارسی یا در مورد زبان فارسی دارند.

    پیشینهٔ زبان فارسی

    زبان فارسی از شاخهٔ هندواروپایی زیرشاخهٔ هندوایرانی و دستهٔ زبان‌های ایرانی است. پیشینهٔ کهن زبان فارسی به ایران باستان باز می‌گردد. روند تاریخی زبان فارسی را به سه دوره باستان، میانی و نو بخش می‌کنند. زبان فارسی امروزی ریشه در فارسی میانه دارد و فارسی میانه ریشه در فارسی باستان.[۳۵][۳۶][۳۷][۳۸] و فارسی تنها زبان ایرانی است که هر سه دوره تاریخی آن ثبت شده و از آنها نوشتارهایی به‌جا مانده‌است.

    خط پهلوی که پارسی میانه با آن نوشته می‌شد. صفحه نخست از کتاب یادگار بزرگمهر.
    واژه ایرانشهر، نام رایج برای ایران در زمان ساسانیان، به خط پهلوی کتابی.

    زبان فارسی به عنوان یکی از گویش‌های قوم و تیره پارس که به جنوب غربی فلات ایران کوچیده بود آغاز شد و با چیره شدن خاندان هخامنش که از این تیره بودند بر سرزمین‌های گسترده‌ای در فلات ایران و پیرامون، فارسی نیز (در شکل آن‌زمان خود یعنی پارسی باستان) زبان چیره و زبان اداری این منطقه پهناور شد. پارسی باستان مانند تمامی زبان‌های هندواروپایی آغازین زبانی بود با دستور زبان پیچیده، و دارای حالت‌های صرفی گوناگون. بسیاری از مردم غیرایرانی‌زبان منطقه وسیع شاهنشاهی هخامنشی نیز به آموختن فارسی روی آوردند و از این تماس‌ها و گسترش‌ها به عنوان یکی از دلایل روند ساده‌تر شدن دستور زبان پیچیده پارسی باستان یاد می‌کنند.[۲۹]

    در اواخر دوره هخامنشی پارسی باستان با ساده‌سازی‌های پیوسته به شکل اولیه‌ای از پارسی میانه تبدیل شده‌بود. پارسی در زمان شاهنشاهی اشکانیان تاثیرات گوناگونی از زبان پارتی گرفت اما با چیرگی ساسانیان خود تبدیل به زبان برتر و زبان رسمی و اداری ایران شد و در منطقه وسیعی گسترش یافت. فارسی میانه در مناطقی چون آسیای میانه رفته‌رفته زبان رایج بازرگانان و بعداً زبان دیگر اقشار مردم شد.[۲۹]

    در سدهٔ سوم پس از میلاد نوشته‌های نخستین پادشاهان ساسانی به سه زبان ضبط شده‌اند: پارتی، فارسی میانه و یونانی. پارتی زبان فروانروایان اشکانی بود که قلمرو حکومت خود را به‌تدریج از شمال خراسان بر همه ایران گسترش دادند. فارسی میانه زبان فرمانروایان ایرانی ساسانی بود که از ایالت فارس برخاستند، بر پادشاه اشکانی چیره شدند و بر جای او در تیسفون نشستند. در این دوران پارتی در شمال و فارسی میانه در جنوب ایران زبان گفتاری بود.[۳۹]

    در چهار سدهٔ فرمانروایی ساسانیان دگرگونی‌های اساسی در وضع زبان در ایران پدید آمد. پارتی دیگر به‌عنوان زبان رسمی برجای نماند و از سدهٔ چهارم به بعد همهٔ کتیبه‌ها به زبان فارسی نوشته شدند.[۳۹]

    ، ایران‌شناس نامدار دانمارکی، معتقد است که رواج زبان فارسی در مناطق شمال خاوری فلات ایران ناشی از ایجاد مراکز نظامی در خراسان، به منظور دفاع از قلمرو شاهنشاهی در برابر هجوم ساکنان آسیای میانه بود.[۳۹]

    با تسخیر سرزمین باختر (بلخ) به‌دست ساسانیان در سال ۵۵۸ میلادی، فارسی در بلخ به عنوان زبان رسمی جایگزین زبان بلخی شد و به علت این‌که دستور زبان فارسی به مراتب از بلخی ساده‌تر بود مردم این ناحیه به آسانی فارسی را پذیرفتند و این آغازی شد بر گسترش فارسی در آسیای میانه.[۲۹]

    در نیمه شمالی ایران و به‌ویژه خراسان، زبان فارسی از زبان پارتی تأثیر زیادی گرفت و باعث شد تا در این ناحیه گویش تازه‌ای از فارسی (گویش شمالی آن زمان) به‌وجود بیاید که با گویش جنوبی (در پارس و خوزستان و...) تفاوت‌هایی پیدا کرد؛ با انتقال مقر شاهنشاهی ساسانیان به تیسفون و مناطق شمالی، گویش شمالی که در تیسفون رواج بیشتری یافته بود برای تمایز با گویش اصلی منطقه فارس یعنی همان گویش جنوبی، به عنوان فارسی دری (پارسی درباری) نامیده‌شد.[۳۹][۲۹]

    بنابر این، در این زمان به گویش دست‌نخورده‌تر استان فارس، پارسی، و به گویش شمالی‌تر که عناصر زیادی از پارتی را در خود جذب کرده‌بود پارسی دری گفته شد. برای نمونه در حالی که در فارسی (جنوبی) واژه «گَپ» رایج بود در گویش شمالی برای همین معنی کلمه «بزرگ» به‌کار رفت.[۲۹]

    در سده هفتم میلادی زبان فارسی زبان گفتاری نیمه جنوبی ایران، از خوزستان تا سیستان بود. در نیمه شمالی ایران فارسی زبان شهرها و زبان رسمی بود ولی پارتی هنوز در روستاها زبان گفتاری ساکنان بود. در بلخ نیز فارسی زبان رسمی نوشتاری و در حال گسترش به عنوان زبان گفتاری در جامعه بود. فارسی در این دوره در سغد و خوارزم تبدیل به زبان میانجی و بازرگانی شده‌بود.[۲۹]

    بر اثر این روندها، زبان پارتی در همان دوره پیش از اسلام از خراسان بزرگ رخت بربست و جای خود را به فارسی (میانه) داد و عرب‌ها پس از حمله به ایران زبان فارسی دری را به عنوان زبان تماس با مردم محل برگزیدند و سربازان حملات اسلامی به شرق همین زبان فارسی دری را با خود در مناطق دوردست‌تری در آسیای میانه گسترش دادند.[۲۹]

    نظر بهار در مورد ریشه دری را نیز بنگرید.

    زبان فارسی در دوران باستان

    فارسی باستان گونه باستانی زبان فارسی بوده که دودمان هخامنشی بدان تکلم می‌کردند. نخستین یافته‌های نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که پیشینهٔ آن به برمی‌گردد.[۴۰] ، میخی بوده‌است که به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی دبیرهٔ رایج در میان هیچ گروهی از مردم نبوده‌است و تنها دبیره‌ای ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است.[۴۱] درهمین زمان لهجه‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های زبان بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.

    باستان که از آغاز تا فروپاشی شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سدهٔ بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار گویش آن شناخته شده‌است: مادی، سکایی، اوستایی و فارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها واژه‌ها و عبارت‌هایی در نوشته‌های دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و فارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زرتشت کتاب خود را به زبان اوِستایی نوشته‌است.

    خط باستان، خط میخی بوده‌است و به نظر می‌رسد در زمان هخامنشی، خطی رایج در بین هیچ گروهی از مردم نبوده‌است و تنها خطی ادبی برای نوشتن سنگ‌نوشته‌ها بوده‌است که برای نگاشتن این سنگ‌نوشته‌ها استفاده می‌شده‌است.[۴۲] زبان فارسی باستان از نظر دستوری پیچیده‌تر از نسل‌های بعدی فارسی بوده‌است.[۴۳]

    نمونه‌ای از خط پارسی باستان: نام پَیشیاوادا، شهرکی که «محل بایگانی&zw

    زنان ایرانی

    زنان ایرانی

    Raghs.jpg

    وضعیت اجتماعی زنان در ایران در طول دوره‌های مختلف تاریخی و فرهنگی متفاوت بوده است. مثلا حمله عرب‌ها به ایران موجب پذیرش ارزش‌های عربی – اسلامی در میان ایرانیان شد. حمله مغول‌ها به ایران نیز تاثیر زیادی بر فرهنگ و جامعه ایران گذاشت. این تغییرات مستقیما بر وضعیت زنان ایرانی تاثیرگذار بود.[۱]

    زنان در دوره‌های تاریخی ایران

    ایران باستان

    در زمان حکومت پادشاهان ایلام، مردسالاری در ایران حاکم بوده‌است.[نیازمند منبع] اختیار انتخاب همسر برای دختران به دست پدر دختر بود و پس از مراسم ازدواج، دختر به خانواده دیگر تعلق می‌گرفت.[نیازمند منبع] در زمان هخامنشیان، زنان حق ارث و مالکیت داشتند. با این حال، در تخت جمشید تصویر هیچ زنی وجود ندارد که آن را نشانه مردسالاری می‌دانند.[نیازمند منبع] اگرچه تصویر هیچ زنی دیده نمی‌شد ولی می‌توان در میان کتیبه‌ها و در میان ترجمه‌های آن نقش زنان را به خوبی مشاهده کرد به‌طوری‌که در آن میان زنان شغل و حقوق داشتند و در میان پدیدآورندگان و معمارن تخت جمشید زنان نیز حقوق بگیر بودند و میزان حقوق انها در میان کتیبه‌ها نقش بسته‌است.[۲]

    در دوره ساسانی:

    پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی زنی بود که بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی می‌کرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرمانروایی نمود. تاریخچه فمنیسم در دنیا به بیش از 150 سال نمی‌رسد، اما «پوران دخت»، پادشاه ایرانی دوره ساسانی 1400 سال پیش اولین سخن «فمنیستی» ایرانی را بیان کرد. «پادشاه چه زن باشد چه مرد باید سرزمینش را نگاه دارد و با عدل و انصاف رفتار کند. پوراندخت در نامه‌ای که به سپاهیانش نوشته بود جمله فمنیستی خود را بیان کرد و خود را در لیست اولین پیروان تساوی حقوق زن و مرد قرار داد. پس از کشتن خسروپرویز به دست پسرش شیرویه در سال 628 م، شیرویه بیش از شش ماه حکومت نکرد و دختر بزرگ خسروپرویز پوراندخت به سلطنت نشست.[۳] در امپراطوری ساسانی، زن شخصیت حقوقی نداشت و فرد محسوب نمی‌شد. زن از هر نظر تحت سرپرستی «کتک ختای» یا کدخدای خانواده بود، زنانی را در طول قاعدگی در کلبه‌های کوچکی به نام دشتانستان محبوس می‌کردند.[۴] در چنین شرایطی پوران دخت در تیسفون تاج بر سر گذاشت و بدون توجه به جنسیت خود، قدرت را بار دیگر به خاندان از هم پاشیده ساسانی بازگرداند.»

    در سده هفتم میلادی، دو زن به نام‌های آزرمیدخت و پوراندخت توانستند به پادشاهی ایران ساسانی برسند و در نبرد با رومیان، وجود تعداد زیادی سربازان زن در ارتش ایران گزارش شده‌است.[۵] هر چند بنا به همه گزارش‌ها، این دو یگانه بازماندگان مشروع خاندان ساسانی بودند، کریستین سن، پذیرش پادشاهی آن‌ها و نیک نامی آن‌ها در منابع ساسانی را، نشان از پذیرش آنان توسط [نیازمند منبع]

    دوره قاجار

    یک زن ایرانی در دوران قاجار در حال کشیدن قلیان

    در دوران قاجار (۱۱۶۴-۱۳۰۴) امکان تحصیل برای زنان بسیار محدود بوده است. (اطلاعات زیادی دردست نیست، اما یک منبع میزان باسوادی زنان را تا سال ۱۳۰۴، ۳٪ می‌آورد.) در باور عمومی، باسوادی زنان را مخالف اسلام و برای جامعه خطرناک می‌دانستند (بعضی از روحانیون نیز همواره بر این باور تاکید می‌کردند). باور دیگر این بود که زنان نمی‌توانند باسواد شوند و مغز آنان قدرت پذیرش دانش را ندارد. باسوادی زنان ننگ محسوب می‌شد و بسیاری از زنان باسواد، آن را پنهان می‌کردند. مثلا بعضی از همسران ناصرالدین شاه توانایی خواندن و نوشتن داشتند ولی شاه از این امر اطلاع نداشت. [۶]

    در این دوره در خانه‌ها و خیابان‌ها جدایی جنسیتی وجود داشت که تا دوره پهلوی نیز ادامه یافت به ویژه درمیان طبقات پایین‌تر جامعه: در خانه‌ها اندرونی و بیرونی مجزا بود، میهمانان زن توسط زنان پذیرایی می‌شدند و میهمان‌های مرد توسط مردان. در خیابان‌های پرجمعیت مانند لاله‌زار، شاه آباد و امیریه نیز در ساعت‌های پرجمعیت عصر زنان باید از یک پیاده‌رو عبور می‌کردند و مردان از پیاده‌رویی دیگر. زنانی که می‌خواستند برای کاری به سمت دیگر خیابان بروند باید از پاسبان اجازه می‌گرفتند و تحت نظر او به سرعت حرکت می‌کردند [۶][۷]. همچنین زنان و مردان حق نداشتند باهم در یک درشکه بنشینند، حتی اگر مادر و پسر یا خواهر و برادر بودند.[۷]

    در این دوره ازدواج کودکان و ازدواج اجباری دختران بسیار رایج بود. طلاق نیز برای مردان بسیار آسان بود و چندزنی مجاز بود. حق رای برای زنان وجود نداشت. زنان نمی‌توانستند به هیچ منصب سیاسی دست یابند.[۶]

    نگرش زنان به وضعیت خود پذیرش سرنوشت و تسلیم بود. به دختران از کوچکی ساکت نشستن و تحرک کم، سوال نکردن و اطاعت کردن از مردان حتی برادر کوچک‌تر خود آموخته می‌شد. این الگوی جامعه‌پذیری تا دوره‌های بعد نیز ادامه یافت.[۶]

    انقلاب مشروطیت

    زن مسیحی اهل ارومیه در منزل، به سال ۱۹۰۶ میلادی (زمان انقلاب مشروطیت)

    در جریان تحولات سیاسی انقلاب مشروطه فعالیت بیرونی *[۸] زنان بیشتر شد. انجمن‌های خصوصی و سازمان‌های مخفی ایجاد کردند، در تظاهرات شرکت کردند، و برای مشروطیت به مبارزه‌های مسلحانه و اقدامات غیرخشونت‌آمیز پرداختند (نظیر انجمن مخدرات وطن).[۹]

    به  ادامه ی مطلب مراجعه نمایید

    ایرانیان زرتشتی

    ایرانیان زرتشتی

     
    آتشکده ای در یزد

    زرتشتیان ایران یک اقلیت مذهبی در کشور ایران هستند که به دین زرتشتی معتقد می‌باشند. بیشتر این افراد در استان‌های یزد و کرمان بسر می‌برند. همچنین در قرن بیستم بر اثر مهاجرت‌های گسترده این اقلیت در شهرهای تهران، شیراز، اصفهان و اهواز نیز حاضر هستند. بیشتر زرتشتیان به گویش بهدینی که از زبان‌های ایران مرکزی بشمار می‌رود تکلم می‌نمایند.[۱]

    پس از انقلاب مشروطه، با تشکیل مجلس شورای ملی، در قانون اساسی مشروطه برای اقلیت‌های دینی هم نمایندگانی درنظر گرفته شد. از جمله، یک نماینده برای زرتشتیان. این موضوع پس از انقلاب ۱۳۵۷ هم در قانون اساسی باقی ماند[۲]. زرتشتیان از اقلیت‌های مذهبی شناخته‌شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بوده و یک نماینده در مجلس شورای اسلامی نیز دارند.[۳]

    براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن، جمعیت زرتشتیان در ایران در سال ۱۳۹۰، ۲۵۲۷۱ و در سال ۱۳۸۵، ۱۹۸۲۳ نفر بوده است. [۴]

    ایرانیان یهودی

    ایرانیان یهودی

    یهودیان ایرانی
    12 Famous Persian Jews .png
    برخی از مشاهیر یهودی با تبار ایرانی.
    بالا، راست: فضل‌الله همدانی، استر، حبقوق، دانیال
    وسط، راست: شائول موفاز، موشه کاتساو، مرتضی نی‌داوود، سلیمان حییم
    پایین، راست: ریتا، رویا حکاکیان، یوسف همدانی کهن
    جمعیت کل
    ~۳۰۰٬۰۰۰–۳۵۰٬۰۰۰ (est.)
    مناطق دارای جمعیت قابل توجه
     اسرائیل ۲۰۰٬۰۰۰[۱]-۲۵۰٬۰۰۰  
     ایالات متحده آمریکا ۶۰٬۰۰۰–۸۰٬۰۰۰[۱]  
     ایران ۸٬۷۵۶[۲]  
     استرالیا ~۷۴۰[۳]  
    زبان‌ها

    تاریخی: , , , معاصر: فارسی, عبری, انگلیسی

    دین

    یهودیت

    گروه‌های قومی مرتبط

    , , یهودیان کوهی, , ایرانیان, یهودیان

    تاریخ حضور یهودیان در ایران به بیش از سه هزار سال پیش باز می‌گردد و مهاجرت‌های اجباری یهودیان از اسرائیل به آشور، بابل و بخش‌های غربی و مرکزی ایران در طی چند دوره متوالی.[۴] اینان در طول تاریخ با دیگر ایرانیان ارتباط تنگاتنگ فرهنگی و دینی داشته‌اند به طوری که در سیاهکل یهودیان در ماه رمضان همراه با مسلمانان روزه می‌گرفتند و در کردستان در مراسم صوفیان شرکت می‌جستند. یهودیان در زندگی فرهنگی ایران حضور فعال داشته‌اند و برای خود قائل هستند.[۵]

    پیشینه

    در زمان کورش بزرگ، یهودیان اجازه یافتند به سرزمین اسرائیل که بخشی از امپراتوری هخامنشی شده بود، بازگردند و معبد خود را بازسازی کنند. اما گروهی از آنها در ایران ماندند و آزادانه دین و فرهنگ خود را حفظ کردند. این روایتِ رواداریِ کورش نسبت به یهودیان در عهد عتیق از کتاب مقدس آمده‌است و یهودیان جهان به همین دلیل او را یکی از ناجیانِ قوم خود می‌دانند.

    شماری از اماکن مقدس و تاریخی یهودیان در ایران قرار دارند که آرامگاه پیامبران و بزرگان بنی اسرائیل مانند دانیال نبی در شوش، و پیامبر حبقوق در تویسرکان از این جمله‌اند و مورد احترام مسلمان نیز می‌باشند. و نیز آرامگاه چندتن از بزرگان برجسته یهودی هاراو اورشرگاء در یزد و خاخام ملا مشه هلوی در کاشان قرار دارند.

    آرامگاهی منسوب به استر و مردخای در همدان وجود دارد که بسیار مورد احترام یهودیان می‌باشد. می‌دانیم که هگمتانه (همدان در دورهٔ باستان) پایتخت تابستانی هخامنشیان بوده‌است.

    کتاب استر

    کتاب استر فصلی معروف از عهد عتیق است که در آن گفته می‌شود او به کمک عموی خود مردخای به عقدِ خشایار شاه در می‌آید و موفق می‌شود با استفاده از موقعیت خود تهدیدی را که متوجه همکیشان اش بوده از میان بردارد. و ۷۵ هزار نفر از ایرانیان مخالف خود را به قتل برساند. با این حال در تطابق افسانهٔ استر با واقعیات تاریخی تردیدها و اختلاف نظرهایی هست که در این سرفصل نمی‌گنجد. آنچه در اینجا باید به آن اشاره شود این است که شخصیت استر نزد یهودیان ایران و جهان از ارزشی اسطوره‌ای و مذهبی برخوردار است و داستان او و مقبره‌اش نماد پیوند آنان با ایران زمین و از علتهای گرایش یهودیان جهان به تاریخ پارس است.

    ورود اسلام به ایران

    در دوران اسلامی عمده ترین مراکز سکونت یهودیان در عراق و شهرهایی همانند سورا، پومبدیتا و تیسفون و پس از آن در شهرهای ایران از جمله همدان، نهاوند، جندی شاپور، شوش، تستر و مناطقی چون قهستان و جرجان بود. یکی دیگر از نواحی یهودی نشین محلی به نام یهودیه در سرزمین اصفهان بود که بلاذری به قرارداد صلحی که در فتح اصفهان در یهودیه بسته شد اشاره کرده‌است.[۶]

    پس از اسلام یهودیان نیز مانند دیگر اقلیت‌های دینی مجبور به پرداخت جزیه بودند. گرچه قوانین محدود کننده‌ای همانند ممنوعیت ساخت کنیسه، اجبار به کوتاه بودن کنیسه‌ها از مساجد، حمل نکردن سلاح و پوشیدن لباس‌های خاص گاه گاه به صورت پراکنده درباره یهودیان اجرا می‌شد اما با این حال وضع یهودیان در حکومت اسلامی بسیار بهتر از وضعی بود که در امپراطوری بیزانس داشتند.[۷]

    دوران خلافت اسلامی

    در دوران خلفای راشدین و پس از آن در دوره امویان و عباسیان، یهودیان دوره جدید از حیات فرهنگی و اجتماعی را آغاز کرند. در این دوره رهبری سیاسی و اجتماعی یهودیان بر عهده شخصی به نام رأس جالوت بود که توسط به رسمیت شناخته می‌شد. رأس جالوت از میان یکی از روسای مدارس مذهبی شهرهای پومبدیتا و سورا که به را برای اداره جوامع و اجرای شعائر به این مردم گسیل می‌کرد. همین فرستاده‌ها باعث شدند که همدان و اصفهان در قرن ششم هجری به مراکز عمده فرهنگی یهودیان تبدیل شوند.[۸]

    پس از درگیری رأس جالوت که به از بین رفتن این مقام انجامید. جامعه یهودیان ایران دچار آسیب‌های فراوان شد. این دوره هم‌زمان بود با ظهور فرقه‌های جدیدی چون قرائیم و قیام افرادی چون عوبدیا ابو عیسی یهودی که دست به تجدید نظرهایی در دین یهود زدند که البته همه با مقاومت گائون‌هایی همانند سعادیا گائون به شکست انجامید.[۹]

    در دوران اسلامی فشار خراجهای سنگین جامعه یهودیان را مجبور به خروج از روستاها و روی آوردن به شهرها کرد مهاجرات‌هایی که تا دوران جدید نیز ادامه یافت. این تغییر در جامعه یهود آن‌ها را بر مشاغل معاملاتی و همچنین صنایع مسلط گرداند.[۱۰]

    غزنویان

    در دوران غزنویان و سلجوقیان رشد جامعه یهودی ادامه یافت به صورتی که بسیاری از ایشان به دربارهای این حکومت‌ها راه یافتند از این جمله می‌توان از اسحاق نامی که در دربار محمود غزنوی مامور اداره معادن سرب بلخ بود و همچنین چندین یهودی که در دستگاه خواجه نظام الملک به امور دیوانی مشغول بودند را نام برد.[۱۱]

    در یهودیان نیز مانند دیگر ایرانیان آسیب‌های فراوان دیدند اما از میان رفتن مرزهای دینی در این دوره به ایشان فرصت شرکت فعالانه در امور حکومت را داد تا جایی که در دوران سلطنت فردی به نام سعدالدوله به منصب وزارت دست یافت. در دوره جانشینان ارغون شاه جزیه دوباره برقرار شد و یهودیان مورد تعقیب آزار و تاراج قرار گرفتند. تیمور نیز به قول ابن عربشاه دستور داد مسلمان و را یکسان تباه سازند.[۱۲]

    در دوران صفویان که مذهب رسمی ایران «تشیع» اعلام شد، یهودیان بیش از هر زمان دیگری در مضیقه و در معرض تبعیض قرار داشتند.[۱۳]

    صفویه

    به جز زمان سلطنت شاه عباس، دوران صفویه برای یهودیان دوران آزار و تعقیب و تغییر دین اجباری است. تا جایی که گروه بسیاری از آنان ناچار به ترک وطن و کوچ به عثمانی شدند. تنها در زمان روی کار آمدن نادرشاه افشار و پس از او زندیان بود که یهودیان روی آسایش دیدند و این روند به پایان رسید.[۱۴]

    قاجاریه

    کلیمیان در جنبش مشروطه

    دوران قاجار برای یهودیان دوران بازگشت دوباره رنج هاست. دوران از سرگیری تغییر اجباری دین (به ویژه فاجعه مشهد در زمان محمد شاه قاجار) است.[۱۵]

    بعد از جنگ جهانی دوم عده‌ای از یهودیان کشور به دلیل تشویق‌ها و تحریکات سازمانهای صهیونیستی و یا بخاطر مشکلاتی که داشتند به اسرائیل کوچ کردند و اکثریت آنها در آنجا با شرایط دشواری مواجه شدند. اما در دهه‌های بعد عده‌ای از آنها حتا به رده‌های بالای سیاسی دست یافتند که از آن جمله می‌توان به رئیس جمهور موشه کتساف (موسی قصاب) و شائول موفاز وزیر پیشین دفاع اشاره کرد.

    اولین اطلاعات رسمی در مورد تعداد یهودیان ایران، در سالنامه رسمی ۱۳۰۵ خورشیدی منتشر شده‌است. بر این اساس تعداد یهودیان ایران در آن سال برابر ۴۵۰۰۰ نفر بوده و در اکثر شهرهای ایران ساکن بوده‌اند. شغل اکر مردان یهودی ساکن ایران کسب و تجارت و دلالی بوده و فلاحت پیشگان نادرند.[۱۶] همچنین برترین و زبردست‌ترین ماماهای تهران در این دوره، زنان یهودی بوده‌اند و بالاترین دستمزد در میان زنان قابله را داشته‌اند.[۱۷]

    به  ادامه ی مطلب مراجعه نمایید

    ارمنی‌های ایران

    ارمنی‌های ایران

    ارامنه ایران یکی از اقلیت‌های قومی مذهبی ایران از شاخه گریگوریان هستند که بسیاری از آن‌ها از نسل مهاجرانی هستند که در سال ۱۰۱۳ (قمری) برابر با ۱۶۰۴ (میلادی) از سرزمین همسایه ارمنستان به ایران کوچانده شدند[۱] ارمنستان در تاریخ از سرزمین‌های مرزی شمال غربی ایران بوده که بین ایرانیان و رومیان دست بدست می‌شده‌است؛ ارمنیان جمعیتی قومی هستند که از آنجا که از دیرباز آیین اکثریت آنها بر خلاف اقوام مجاورشان، مسیحیت بوده‌است، گروهی مذهبی هم شمرده شده‌اند. ارمنیان بطور تاریخی بومی مناطق شمال غربی ایران هم بوده‌اند و آثار متعددی در آن مناطق بنا کرده‌اند که قره کلیسا از آن جمله است.

    در سال ۱۳۹۰ در ایران ۱۱۷ هزار نفر مسیحی زندگی می‌کرد[۲] که بیشینه آنها ارمنی بودند. بسیاری از ارمنیان پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ کشور را ترک کردند.

    ارمنی‌ها در ایران به صنعتگرانی ماهر به‌ویژه در رشته‌های نجاری، تهیه مواد غذایی، مکانیک خوردو، خیاطی، کفاشی و شیرینی‌پزی مشهور هستند.[۱] ارامنه تاثیر قابل توجهی در فرهنگ و هنر ایرانی نیز داشته‌اند ایشان در معماری، موسیقی، سینما، عکاسی، نقاشی و تئاتر معاصر ایران و همچنین در صنعت چاپ و صنایع غذایی (خصوصا سوسیس و کالباس) در ایران از پیشروان محسوب می‌شوند.[۳]

    پس از انقلاب مشروطه، با تشکیل مجلس شورای ملی، در قانون اساسی مشروطه برای اقلیت‌های دینی هم نمایندگانی درنظر گرفته شد. از جمله، یک نماینده برای ارامنه شمال و یک نماینده برای ارامنه جنوب ایران. این موضوع پس از انقلاب ۱۳۵۷ هم در قانون اساسی باقی ماند[۴]. روبرت بگلریان و کارن خانلری نماینده‌های کنونی جامعه ارمنی‌های ایران در مجلس هستند.

    نگارخانه

    دیگر موضوعات

    تبلیغات
    نویسندگان
    ورود کاربران
    نام کاربری
    رمز عبور

    » رمز عبور را فراموش کردم ؟
    عضويت سريع
    نام کاربری
    رمز عبور
    تکرار رمز
    ایمیل
    کد تصویری
    تبادل لینک هوشمند

        تبادل لینک هوشمند
      برای تبادل لینک  ابتدا

      ما را با عنوان ایران من

      و آدرس iran2012.LXB.ir

      لینک نمایید سپس مشخصات

      لینک خود را در زیر نوشته ،

      در صورت وجود لینک ما در

      سایت شما لینکتان به طور

      خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






    آخرین نظرات کاربران
    mahdi - سلام
    فروش فوق العاده دامنه ی ملی اماده برای وبلاگ شما
    قیمت فقط ۲۰۰۰ تومان
    فروش بنر. هدر . لوگو . حرفه ای برای وبلاگ شما
    فقط ۲۰۰۰ تومان
    برای اطلعات بیشتر به ایمیلم پیام بدیدmusicvideo92@chmail.ir - 1393/2/29
    Kheyr - سلام وب عالی دارید اگه وقت کردید به منم سر بزنید ممنون - 1393/1/15
    علی - عالیه عالیه...... =D D - 1392/12/1
    سروش - دوست عزیز وبلاگ خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی زیبایی داری دوست عزیز.@}; - - 1392/12/1
    محمد - با سلام و تشکر
    به سایت های ما هم سر بزنید و با ما تبادل لینک کنید
    افزایش رتبه و بازدید سایت و وبلاگ
    تبادل لینک اتوماتیک و رایگان و سریع
    گلدن گیم / بروزترین سایت بازی های رایانه ای
    http://www.goldengame.ir/
    هوتوتو / برترین سایت تفریحی
    http://www.hototo.ir/
    صفحه تبادل لینک اتوماتیک
    http://links.goldengame.ir/
    - 1392/11/28
    علی - وبسایت خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی خوبی داری. - 1392/11/23
    mamad - ببین به عنوان یه دوست دارم میگم وبت خیلی تخمیه - 1392/11/19
    جواد بینام - سلام سینا جان.خسته نباشی
    لطفا بیا وبلاگ من.دو تا کلیک کن و نظر بده و برو.
    منم میام نظر میدم.قول میدم.این پیامو به دوستات هم بفرس.مرسی
    http://binam836.loxblog.com - 1392/11/8
    حمیدرضااحمدی - سلام.دوست عزيز.
    خسته نباشي،
    وبلاگ قشنگي داري.
    ----------------------
    تبادل لينک مي کني؟
    اره!
    ابتدا وبلاگ ما را با
    عنوان:
    .::دنياي عجيب ققنوس::.
    و
    آدرس: http://www.ghoghno3.ir

    لينک کنيد سپس با مراجعه به وبلاگ دنياي عجيب ققنوس از منو هاي سمت چپ از بخش "تبادل لينک خودکار" لينک خود را ثبت کنيد.لينکتان به طور خودکار در قسمت لينک دوستان دنياي عجيب ققنوس قرار ميگيرد.

    راستي تبادل بنر چي! مي کني؟
    اگر اره به اين صفحه مراجعه کن:
    http://ghoghno3.ir/page/ads

    پشاپيش از همکاري شما دوست عزيز سپاس گزارم.

    موفق باشيد. - 1392/11/7
    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    عنوان آگهی شما

    توضیحات آگهی در حدود 2 خط. ماهینه فقط 10 هزار تومان

    به ایران من امتیاز دهید